- چگونگی ولادت 1
- سیره ی عملی امام علیه السلام 5
- شاگردان ممتاز امام علیه السلام 23
- اشاره 23
- جابر بن عبدالله انصاری 24
- ابان بن تغلب 25
- جابر بن یزید جعفی 27
- محمد بن مسلم 28
- زراره بن أعین 30
- حمران أعین 31
- عبدالله ابی یعفور 32
- برید عجلی 33
- سدیر صیرفی 34
- کمیت اسدی 35
- مناظرات امام علیه السلام 36
- کلمات حکمت آمیز امام علیه السلام 44
- شهادت امام علیه السلام 51
مناظره می کردند ولی حمران ابن اعین ساکت بود امام علیه السلام فرمود: چرا تو حرف نمی زنی و سکوت اختیار کرده ای عرض کرد:
«انی لا تکلم فی مجلس تکون انت فیه فقال علیه السلام انی أذنت لک فی الکلام فتکلم» .
در مجلسی که شما حضور داشته باشید من صحبت نمی کنم و این خلاف ادب است امام علیه السلام فرمود: من به تو اجازه می دهم که صحبت کنی بنابراین حرف بزن.
درباره اش گفتند که عالم به علم نحو و لغت بود. امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ وقت حمران گرفتار تردید و شک نشد. و حقا او مؤمنی است که هیچگاه دست از عقیده اش برنداشت.
هشام بن حکم می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: حمران چه شفیعان خوبی دارد، من و پدرم در روز قیامت از او شفاعت می کنیم، دست او را می گیریم و داخل در بهشت می نماییم(1).
عبدالله ابی یعفور
بنا بر نقل ابن عباس و نجاشی او ثقه، جلیل القدر و قاری قرآن در مسجد کوفه بود و صاحب کتابی بود که عده ای از اصحاب ما از آن نقل روایت می کنند(2) او کسی است که دینش را به محضر امام صادق علیه السلام عرضه داشت تا امام علیه السلام آن را امضاء کند.
عبدالله از حواریون امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده از نظر رتبه و مقام در ردیف زراره و امثال اوست. فقیه و چشم طائفه ی شیعه بوده است.
تا جائی که امام صادق علیه السلام در حقش فرمود:
«ما وجدت احد یقبل وصیتی أمری الا عبدالله ابن ابی یعفور» .
1- سفینه البحار، ج 1، ص 334.
2- رجال نجاشی، ص 147.