فضايل و مناقب امام ابوجعفر محمد الباقر ابن الامام زينالعابدين
وي در زهد و علم و تقوي و سخا و كرامات و ساير صفات عاليه وارث پدر بزرگوار خويش، و پنجمين امام است از ائمهي اهلبيت عليهمالسلام، ولادت با سعادتش در مدينهي طيبه بود در سوم صفر سال پنجاه و هفت قبل از شهادت جدا امجدش به سه سال. القابش باقر و شاكر و هادي و كنيتش ابوجعفر بود. [1] . تلقب آن حضرت به باقر، از بقرالارض گرفته شده يعني زمين را شكافت و نهانيها و پوشيدگيهاي آن را بيرون داد، بنابراين او نهانيهاي گنجهاي معارف و حقائق احكام و حكم و لطائف را ظاهر ساخت كه چيزي پوشيده نماند جز بر اشخاص تيره بصيرت فاسد نهاد. [2] . اينجاست كه او را گفتهاند باقرالعلم، كسي كه پرچم علم برافراشت، كسي كه دلش [ صفحه 165] روشن گشت، و علمش عملش را نوراني نمود صاحب نفس پاك و خلق شريف گرديد. [3] . وي عليهالسلام اوقات عاليات خويش را به طاعت حق سبحانه و تعالي آباد داشت او راست از رسوم در مقامات عارفين آنچه زبان واصفين از وصف آن لال است، و كلماتي فراوان است كه در اين مختصر نگنجد. [4] . از شرف بزرگواري امام محمد الباقر سلام الله تعالي عليه اينكه: به روايت ابن المديني جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنهما، آن حضرت را در اوان طفوليت گفت: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بر تو سلام ميكند، او را پرسيدند كه اين چگونه است؟ جابر رضي الله عنه گفت: من نزد رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بودم و حسين عليهالسلام در آغوش آن حضرت بود و او را نوازش ميفرمود. مرا فرمود: اي جابر! حسين را فرزندي به دنيا آيد به نام علي كه چون روز قيامت آيد منادي ندا ميكند: برپاي خيزد سيد العابدين، و علي فرزند حسين بر پاي ميخيزد، و علي را فرزندي به دنيا آيد به نام محمد اي جابر اگر او را دريافتي سلام من به او برسان. [5] . مادر امام محمدالباقر عليهالسلام ام عبدالله بنت الحسن بن علي بن ابيطالب عليهمالسلام و از دو هاشمي و دو علوي است. [6] اسمرگونه و معتدل قامت بود [ صفحه 166] شاعرش كميت و سيد حميري، و دربانش جابر جعفي بود. [7] . صاحب الارشاد گويد: آنچه از امام محمد الباقر عليهالسلام ظاهر شده از علوم دين و سنن و علم قرآن و سير و فنون ادب، از كسي از اولاد امجاد حسن و حسين و هكذا از بقيهي صحابه و وجوه تابعين به ظهور نپيوسته است. ذكر علم آن حضرت آفاق را بگرفت و در مدائح او اشعار بسرودند، مانند قصيدهي مالك بن اعين الجهني كه اين بيت از آن است: اذا طلب الناس علم القرا ن كانت قريش عليه عيالا [8] روايت است كه امام محمد الباقر سلام الله تعالي عليه از جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنهما، هنگامي كه بر وي داخل شدم راجع به عائشه رضي الله عنها و آنچه بين او و علي عليه الصلوة و السلام گذشته بود سئوال كرد. جابر امام را گفت: يكروز نزد عائشه رفتم و گفتم: چه گويي در علي بن ابيطالب؟ سر فرو برد و سپس سر برآورد و گفت رضي الله عنها: اذا ما الثبرحك علي محك تبين غش من غير شك و فينا الغش و الذهب المصفي علي بيننا شبه المحك [9] علاء بن عمرو بن عبيد نزد امام محمد الباقر عليهالسلام رفت و برحسب امتحان از آن حضرت پرسيد فدايت گردم در قول حق سبحانه و تعالي كه ميفرمايد [ صفحه 167] اولم يرالذين كفروا ان السموات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما [10] ، اين رتق و فتق چيست؟ امام عليهالسلام فرمود: آسمان فتق بود باران فرو نميباريد، و زمين رتق بود گياه و رستنيها نميرويانيد، آن دو را فتق فرمود به نزول باران و رستن نباتات، ابوعمرو خاموش ماند و اعتراضي بروز نداد، سپس در اين آيه از امام سئوال كرد: و من يحلل عليه غضبي فقد هوي [11] ، و گفت: غضب كدام است؟ امام فرمود: غضب خدا عقوبت و راندن اوست اي اباعمرو. و هر كس ظن برد كه حق تعالي را چيزي تغيير ميدهد كافر است. [12] . وفات حضرت امام محمد الباقر سلام الله عليه به سال يكصد و هفده در سن شصت و سه و به قولي پنجاه و هشت سالي بود [13] ، وصيت فرمود كه او را در پيراهني كه در آن نماز ميخوانده دفن كنند، و در كتاب درر الاصداف آمده كه آن حضرت را نيز مانند والد ماجدش مسموم كردند. مدفن آن حضرت در بقيع و در بقعهي عباس ميباشد. [14] . [ صفحه 168] امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: روز وفات پدرم در خدمتش بودم، دربارهي غسل و تكفين و دفن و دخول قبر مرا وصيت ميفرمود، گفتم: پدر از روزي كه اظهار بيماري ميفرمائي ترا از امروز بهتر نديدهام و هيچ گونه آثار مرگ از تو مشاهده نميشود. فرمود: فرزند! نميشنوي علي بن الحسين از پشت ديوار مرا صدا ميزند كه: (محمد بشتاب)؟ [15] . اولاد امام محمد الباقر عليهالسلام عبارتاند از: ابوعبدالله جعفر الصادق، و عبدالله از ام فروه بنت القاسم بن محمد بن ابيبكر الصدتو رضي الله عنه و ابراهيم و عبدالله از ام حكيم بنت اسد بن المغيرة الثقفيه. و علي و زينب از ام ولد. [16] . صواعق صفحه 123 نورالابصار صفحه 142 / 143 و از آن به بعد
پاورقي
[1] تذكرة الخواص ص 302. كشف الغمة 2 / 318. سير اعلام النبلاء 4 / 402. البداية و النهاية 9 / 309. الفصول المهمة ابن صباغ ص 211. الصواعق المحرقة ص 210. شذرات الذهب 1 / 941. نورالابصار ص 288.
[2] الصواعق المحرقة ص 201.
[3] الصواعق المحرقة ص 201.
[4] الصواعق المحرقة ص 201.
[5] المعارف، لابن قتيبة ص 307. تاريخ يعقوبي 2 / 320. تذكرة الخواص 303. سير اعلام النبلاء 4 / 404. الاصابة في تمييز الصحابة 1 / 213. الصواعق المحرقة ص 201. نورالابصار ص 288.
[6] تذكرة الخواص ص 302. البداية و النهاية 9 / 309. الفصول المهمة ص 211. اخبار الدول ص 111.
[7] الفصول المهمة ص 211. نورالابصار ص 289.
[8] معجم الشعراء، للمرزباني ص 268. الارشاد 2 / 155 و 156. سير اعلام النبلاء 4 / 404. الفصول المهمة ص 210.
[9] الفصول المهمة ص 211. نورالابصار ص 288. [
[10] سورة الانبياء، آيه 30.
[11] سورة طه، آيه 81.
[12] نورالابصار، ص 290. الفصول المهمة ص 214.
[13] تذكرة الخواص ص 306. البداية و النهاية 9 / 309.
[14] الطبقات الكبري، لابن سعد 5 / 237. مرآة الجنان 1 / 248. الفصول المهمة 220. شذرات الذهب 1 / 149. نورالابصار ص 292.
[15] الفصول المهمة، ص 220. نورالابصار ص 292.
[16] الطبقات الكبري 5 / 235. تذكرة الخواص ص 306. الفصول المهمة ص 221. نورالابصار ص 292.