بر امام صادق چه گذشت؟ صفحه 51

صفحه 51

وی سئوال کرد. پاسخ داد آنان بر خدا عصیان می ورزند ولی ما را که اطاعت می کنند.

منصور و دوست کودکیش

«منصور» روزی از دوست ایام کودکیش، عبدالرحمن افریقائی پرسید: قدرت ما را در مقایسه با قدرت بنی امیه چگونه یافتی؟

عبدالرحمن گفت: در سلطنت ایشان هیچ ستمی نبود که آن را در سلطنت تو ندیده باشم.

آری، همین عبدالرحمن بود که وقتی برای دیدار منصور از افریقا آمده بود مدت یک ماه بر در کاخش در حال انتظار دیدار منصور بود. تا آنکه به او دسترسی پیدا کرد.

«عبدالرحمن» به منصور گفت: ستمگری سراسر مملکت را گرفته، از این رو آمده ام تا تو را بدان آگاه کنم. این همه ستمها از خانه ی تو برمی خیزد. من از دور که ظلم و کارهای زشت را می دیدم می پنداشتم که به علت بعد مسافت از تو می باشد ولی هر چه به کاخ تو نزدیکتر شدم دیدم که فجایع هم بزرگتر می شوند.

منصور از این سخنان برآشفت و دستور داد او را از کاخ اخراج کنند.

تشریفات کاخ منصور

«فضل بن ربیع» وزیر منصور مردم را منع می کرد که از خلیفه ی مسلمین احوالپرسی کنند. او دستور داده بود که اگر خواستید چیزی بگوئید به صورت دعا بگوئید مثلا نگوئید «کیف اصبح الامیر» حال امیر چطور است. بلکه بگوئید «صبح الله الأمیر بالکرامه» خداوند صبح امیر را به خیر و خوشی بگذراند و اگر خواستید احوال او را بپرسید بگوئید: خداوند شفای عاجل عنایت فرماید نه آنکه به طور سئوال از احوال او جویا شوید. زیرا سئوال محتاج به جواب است اگر امیر جواب ندهد بد است و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه