مقدمه
حضرت صادق علیه السلام ششمین پیشوای شیعیان جهان در 17 ربیع الاول سال 83 هـ. ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر علیه السلام و مادر گرامیاش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر میباشد. اسم آن حضرت جعفر و کنیهاش ابو عبدالله و ابو اسماعیل و القاب شریفش صادق، صابر، فاضل و طاهر است [1] . امامت آن حضرت که همزمان با شهادت پدر ارجمندش از سال 114 شروع شد، با حکومت 5 تن از خلفای اموی و عباسی به ترتیب هشام بن عبدالملک (نهمین خلیفه اموی)، ابراهیم بن ولید (دهمین خلیفه اموی) و مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی (126- 132) و عبد الله سفاح (اولین خلیفه عباسی) و ابوجعفر منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) مصادف بود. آن بزرگوار در 25 شوال سال 148 هـ. ق در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. امام صادق علیه السلام در مدت 34 سال امامت پربرکت خویش نقش شایستهای در گسترش فرهنگ حیاتبخش اسلام انجام داد. آن حضرت با استفاده از فرصت بدست آمده در عصر خویش (درگیری و نزاع میان بنی امیه و بنی عباس) وسیعترین دانشگاه اسلامی را پیریزی نمود; در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند که برخی از آنان از رهبران فکری تشیع به شمار میآیند. هشام بن حکم، عبدالله بن ابی جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حیان از آن جملهاند. کوفه یکی از مهمترین کانونهای تجمع پرورش یافتگان دانشگاه جعفری علیه السلام بود. حسن بن علی بن زیاد وشاء که از شاگردان امام رضا علیه السلام است نقل میکند که: در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد علیه السلام حدیث نقل میکردند. [2] در مکتب آن حضرت نه تنها شیعیان بلکه غیر شیعیان نیز حضور مییافتند. پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا مستقیما از امام صادق علیه السلام بهره بردهاند. آن حضرت شاگردان خویش را بر اساس ذوق و استعداد آنان تقسیم نموده و در همان رشته تشویق و تعلیم مینمود. و این گونه بود که مکتب تشیع در اثر تلاشهای فرهنگی امام صادق علیه السلام به صورت چشمگیری گسترش یافت و به اکثر قلمروهای اسلامی رسید و بسیاری از مسلمانان در آن دوران طلایی به مکتب اهل بیت علیهم السلام گرویدند. آن حضرت با استفاده از وضعیت موجود وکلای متعددی را در مناطق مختلف مستقر نمود و توسط پرورش یافتگان مکتب خویش دستور العملهای فردی، اخلاقی و اجتماعی را به مسلمانان آموزش داد و مکتب اهل بیت علیهم السلام را با زیباترین و محکم ترین دلائل به جهان اسلام معرفی نمود. رهنمودهای راهگشای آن حضرت در زمینههای سلوک فردی و اجتماعی، معاشرت با دیگران، برخورد با نسل نو و جوانان، مسائل حقوقی، آداب ازدواج، موضعگیری در مقابل حکومتها و سیاستمداران زمان، آموزههای علمی، تربیتی، پزشکی و دهها موضوع دیگر، زینت بخش صفحات زندگی آن حضرت و برگ زرینی در تاریخ شیعه میباشد. در این نوشتار گزیدهای از سخنان آن حضرت را در بیان ویژگیهای مورد انتظار از شیعیان و مؤمنان حقیقی گرد آورده و به علاقمندان حضرتش تقدیم میداریم. بدیهی است که اینها همه ویژگیها و صفات پیروان اهل بیت علیهم السلام نیست و بیان همه آنها نیازمند یک کتاب مستقل میباشد.
استقامت و پایداری
بدون تردید پشتکار و پایداری در راه هدف، از عوامل پیروزی و توفیق انسان به شمار میرود. کسانی در زندگی به خواستهها و آرزوهای خود نائل گشتهاند که در راه آن نهایت تلاش و استقامت را نمودهاند. امام صادق علیه السلام یکی از مهمترین نشانههای شیعه را استقامت در راه حق میداند و رسیدن به سعادت حقیقی را در گرو این خصیصه پسندیده قلمداد میکند و میفرماید: «لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکة ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شیئا الا اعطاهم [3] ; اگر شیعیان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست میدهند، ابرها [ی رحمت] بر سر آنان سایه میافکنند و سیمایشان همانند روز روشن میدرخشد و از زمین و آسمان روزی میخورند و هیچ خواستهای از خداوند نخواهند داشت مگر اینکه خدای متعال به آنان عطا میکند.»
عظمت نفس و دوری از ذلت
شخصیت هرکس در گرو عزت نفس اوست. انسان به عزت نفس و تکریم شخصیت از همه چیز حتی از آب و غذا بیشتر نیازمند است، چرا که رنج گرسنگی و تشنگی برطرف میشود اما تحقیر شخصیت و آزردگی روح و روان به این سادگی رفع نمیشود و چه بسا که تا آخر عمر انسان را بیازارد. خداوند متعال انسان را عزیز آفریده و هیچگاه به او اجازه تحقیر دیگران و یا شخصیت خویش را نداده است. این سخن در مورد پیروان مکتب تشیع از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنان طبق رهنمود امام صادق علیه السلام هیچگاه نباید خود را ذلیل کنند، بلکه باید از کارهای تحقیرآمیز و ذلت آور اجتناب نمایند. آن حضرت شیعیان را از کسالت، تنبلی، دست درازی به سوی دیگران، طمع کاری، زیاده طلبی و سایر امور ذلتآور مبرا میداند و میفرماید: «شیعتنا لا یهرون هریر الکلب ولا یطمعون طمع الغراب... ولا یسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا [4] ; شیعیان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمیکشند و مانند کلاغ طمع نمیکنند... آنان هیچگاه به سوی دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمیکنند گرچه از گرسنگی بمیرند.» خداوند متعال نیز تن دادن به کارهای ذلتآور را از صفات منافقین شمرده و عزت را منحصر به ذات خویش میداند: «بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا» [5] ; «به منافقان بشارت ده که عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. همانها که کافران را بجای مؤمنان دوست خود انتخاب میکنند. آیا عزت [و آبرو] را نزد آنان میجویند با اینکه همه عزتها از آن خداست؟»
زهد و ساده زیستی
از آنجا که دلبستگی به دنیا و تعلقات آن مانع رسیدن به کمال حقیقی است، نیک مردان الهی همیشه زهد و قناعت را در متن برنامه خود دارند و ساده زیستی، بیپیرایگی و پرهیز از جلوههای دنیوی و دل نبستن به مظاهر دنیا و زرق و برق آن از شاخص ترین ویژگیهای آنان است. مطمئنا آنان این شیوه پسندیده را از زندگی پیامبران، اولیاء الهی و عالمان عارف آموختهاند. پیروان حقیقی اهل بیت علیهم السلام خصلت زیبای زهد و ساده زیستی را از آن گرامیان آموخته و این سخن گهربار امام صادق علیه السلام را همیشه آویزه گوش خود دارند که فرمود: «ان احببت ان تجاور الجلیل فی داره و تسکن الفردوس فی جواره فلتهن علیک الدنیا واجعل الموت نصب عینک ولا تدخر شیئا لغد واعلم ان لک ما قدمت وعلیک ما اخرت [6] ; اگر دوست داری که در درگاه الهی با خداوند متعال همنشین شوی و در بهشت در جوار حضرت باریتعالی مسکن گزینی، باید دنیا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را همیشه نصب العین خود قرار بده و برای خود چیزی ذخیره نکن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح] تقدیم داشتهای به حال تو سودمند خواهد بود و از کارهای نیک که انجام آن را به تاخیر انداختهای ضرر خواهی کرد.»