صهبای دانش : دانش‌اندوزی در سیره عملی امام صادق (ع) صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

اسلام عزیز، علم و دانش را نور می‌داند. نوری که خدا آن را در قلب‌های مستعد می‌پروراند و او را به راه راست و بندگی عاشقانه و عارفانه فرا می‌خواند. سعادت و نیک فرجامی آدمی در سایه این دانش به دست می‌آید. علم، آدمی را از تاریکی و ظلمت می‌رهاند و او را به سوی نور و روشنایی رهنمون می‌سازد. آدمی چگونه می‌تواند از این منبع درخشان، روی گردان و بی‌بهره بماند، در حالی که در آموزه‌های روایی، پی‌گیری آن حتی در دوردست‌ترین سرزمین‌ها که چین کنایه‌ای از آن بوده سفارش شده است. اصولاً آدمی برای رسیدن به گوهری ارزشمند، تا اعماق زمین و دره‌ها را می‌کاود و دانش نیز چنین است؛ گوهری ارزشمند و عاقبت آفرین که هر رنج و زحمتی برای به دست آوردن آن رواست. باید کوشید و لباس زیبای دانش را بر تن کرد و خود را به زیور ارزش‌ها آراست که اگر چنین شود، منزلت دنیوی و سعادت اخروی نصیب آدمی می‌شود. علم ارزشی، مسیر زندگی را به درستی می‌نمایاند و بهترین یار و یاور آدمی در حل مشکلات و آراستن به فضایل اخلاقی است. انسان دانشمند، بسیار دقیق است و هر چیزی را آن گونه که باید، ادا می‌کند. مقاله حاضر می‌کوشد این ویژگی مهم و صفت پسندیده را در سیره امام صادقان و نیک سیرتان بررسی کند.

دانش در گستره دین

دانش همانند آب دریاست. هر چه از آن می‌آشامند، همچنان خود را تشنه تر و نیازمندتر می‌بینند. پیامبر گرامی اسلام در توصیه به فراگیری دانش می‌فرماید: دانشمندترین شخص آن است که علم دیگران را بر علم خود بیفزاید. دانشجو باید از تنبلی و بی‌کاری دوری کند و با پشتکار به کسب دانش بپردازد. دانشجو باید از هر فرصتی که پیش می‌آید بیشترین بهره را ببرد تا موفقیت لازم را به دست آورد. دانش طلبان از شتاب نکردن در بهره‌گیری از زمان، بیشترین زیان را می‌بینند؛ زیرا دانشجو باید در طلب علم همچون تیری از چله کمان رها شود و از امّا و اگرها و امروز و فرداها رها باشد. پیامبر گرامی اسلام که پی‌جویی و پی‌گیری علم را تا راه‌های دور دست توصیه می‌کرد، درباره حد و جهت فراگیری دانش، سخنی نیکو به یادگار گذاشته است: «اُغْدُوا فِی طَلَبِ العِلْمِ فَانَّ فی الغُدُوِّ بَرَکَةٌ وَ نَجاحٌ»؛ «در طلب دانش زود خیز باشید؛ زیرا در زود خیزی، برکت و کامیابی است.» دانشمند نیز دارای تعریف مشخصی در دین اسلام است و هر داننده‌ای را دانشمند اسلامی نمی‌گویند. همچنان که نوشته‌اند روزی مردم گرد مردی حلقه زده بودند و به سخنانش گوش می‌دادند و طنین صدای او فضای مسجد را پر کرده بود. پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» وارد مسجد شد و مردم را دید که دور او حلقه زده‌اند. پرسید: این شخص کیست؟ پاسخ گفتند: او علامه است. پیامبر پرسید: «علامه یعنی چه و به چه کسی گفته می‌شود؟» گفتند: علامه کسی است که از همه مردم بیشتر به نسب‌های عرب و رخدادهای انسانی آگاهی دارد و حوادث دوران جاهلیت و مردم آن روزگار را از همه بهتر می‌داند. پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» فرمود: این دانش برای کسی که بدان آگاه است، هیچگونه سود و زیانی ندارد و همچنین برای مردم. بدانید که دانش بر سه دسته است: الف) دانستن آیات قرآن و تفسیر آن؛ ب) دانش اخلاق که بر انسان واجب است آن را فرا گیرد؛ ج) دانستن سنت‌های دین و احکام. پس هر چه غیر از این سه است، علم نیست، بلکه فضیلت است. شخصی از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» پرسید: دانش یعنی چه؟ پیامبر بی‌درنگ پاسخ داد: سکوت کردن. مرد پرسید: دیگر چه معنا دارد؟ پیامبر فرمود: گوش فرا دادن. باز پرسید: پس از آن چه؟ فرمود: به خاطر سپردن. پرسید: بعد از به خاطر سپردن چه؟ پاسخ فرمود: عمل کردن به آن. در آخر پرسید: ای رسول خدا! بعد از عمل کردن به آن چه معنی دارد؟ پیامبر پاسخ داد: انتشار دادن آن.

دانش و بینش از نگاه امام صادق

شنیده بود پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» فرموده است: یک ساعت تفکر کردن برتر از یک شب عبادت تا صبح است، ولی پیوسته به این موضوع می‌اندیشید که منظور پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» چگونه تفکری است. آیا هر تفکری برابر است با یک شب عبادت تا صبح؟ برای دریافت پاسخ خود نزد امام صادق «علیه‌السلام» رفت و پرسش خود را مطرح کرد، ولی آن حضرت به گونه‌ای کنایه آمیز به پرسش او پاسخ داد. امام فرمود: «انسان هرگاه از کنار خانه‌ای خراب شده و خالی از سکنه عبور می‌کند، بگوید کجایند آنان که تو را ساختند و آنان که در تو سکونت داشتند؟ چرا سخنی نمی‌گویی؟» با این پاسخ کوتاه، به او فهماند که تفکری ارزشمند است که با آن آدمی پاسخ این پرسش‌ها را بیابد که به کجا می‌رود و هدف او از زندگانی دنیا چیست.

کم ارزشی عبادت بدون علم و اندیشه

در آموزه‌های اسلامی عبادت بدون بصیرت بی‌ارزش است و بصیرت جز با تفقه و تعمق در مسائل و یادگیری و آموختن به دست نمی‌آید. در همسایگی اسحاق بن عمار خانه مردی قرار داشت که به عبادت زیاد و انفاق بسیار در میان مردم مشهور بود و همگان از او به نیکی یاد می‌کردند؛ زیرا کسی از او خلافی ندیده بود. رفتار نیک او برای اسحاق بن عمار این پرسش را ایجاد کرد که او با این رفتار، انسان صالحی است یا خیر. او می‌خواست وظیفه خود را نسبت به همسایه خود بداند. بدین منظور، نزد امام صادق «علیه‌السلام» رفت و از امام پرسید: «همسایه‌ای دارم که بسیار نماز می‌خواند، انفاق می‌کند و بسیار به حج می‌رود و از او خلافی هم نسبت به خاندان اهل بیت عصمت «علیهم‌السلام» دیده نشده است. او چگونه انسانی است؟ امام صادق «علیه‌السلام» پرسید: آیا اهل دانش و اندیشه در مسائل دینی و عبادی نیز هست؟ اسحاق پاسخ داد: خیر، با این که بسیار عبادت می‌کند، ولی اهل اندیشه نیست، امام فرمود: پس با این حساب، کردار نیک او سبب بالا رفتن او نمی‌شود».

وسواس، زاییده بی‌دانشی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه