- مقدمه 1
- مذهب جعفری 2
- یزید بن ولید 24
- دولت بنی عباس 24
- اشاره 24
- مروان حمار 26
- ابراهیم بن ولید 26
- انتقام 48
- اشاره 54
- تجدید سیاست 54
- عبدالله بن علی 55
- ابومسلم خراسانی 56
- محمد نفس زکیه 60
- شدت طغیان 69
- ابراهیم بن عبدالله 74
- اسماعیل 89
- پسران امام علیه السلام 89
- اشاره 89
- عبدالله 90
- محمد 91
- اسحاق 91
- علی 92
- عباس 92
- دختران امام علیه السلام 92
- جمیل دراج 93
- یاران امام علیه السلام 93
- اشاره 93
- عبدالله بن بکیر 94
- حماد بن عیسی 94
- عبدالله بن مسکان 94
- اشاره 95
- جابر بن حیان 95
- ابان بن عثمان 95
- آزمایشگاه شیمی 97
- فرضیه های جابر 98
- فکر پرواز 99
- خرابه های حیرت انگیز 99
وی به هنگام مرگ جوانی سی و سه ساله بود و علت مرگش هم مرض آبله بود.
ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علی مردی بلند بالا و سفید پوست و زیبا چهره و خوش ترکیب بود.
او را سفاح نامیدند زیرا در دوران خلافت خود خون بسیار ریخته بود.
مدت خلافت سفاح چهار سال و هشت ماه بود.
تجدید سیاست
اشاره
در همان سال. سال صد
و سی و ششم هجرت که مقدر بود ابوالعباس سفاح دنیا را ترک گوید برادرش ابوجعفر عبدالله بن محمد بن علی معروف به منصور به عنوان امیر الحاج به مکه عزیمت کرده بود.
وی بنا به یک تشکیلات تثبیت شده ولیعهد برادرش ابوالعباس بود و بر اساس همین تشکیلات خبر مرگ برادرش را با مواریث خلافت برادرش برایش فرستادند.
عمویش عیسی بن موسی در مکه به خاطر وی از مردم بیعت جدید گرفت.
و ابومسلم خراسانی هم طی نامه ای وی را در این فاجعه تسلیت گفت و از وفاداری خود نیز به خانواده ی بنی عباس یاد کرد.
اما لحن ابومسلم لحنی تکبر آمیز بود.
با همه پیش بینی ها و عاقبت اندیشی ها که در راه تحکیم مقام ابوجعفر شده بود مع هذا خلافتش در ابتدای امر با موانع خطرناکی روبرو شد و ما برای تکمیل یاد داشت خودمان این موانع را به ترتیب در این کتاب می نگاریم.
و غرض ما از ذکر این وقایع تاریخ نگاری نیست بلکه می خواهم از نکته ای که امام ششم ما ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق درباره ی