غدیر در سیره حضرت امام کاظم علیه السلام صفحه 33

صفحه 33

زن گفت: فرستاده جادوگر باعث شد که مرا بیرون کند.

شب نزد امام- علیه السّلام- رفتم، امام فرمود: آن زن از بنی امیّه بود و آنها توطئه کرده بودند که او را در خانه تو دستگیر کنند و آبروی تو را ببرند. خدا را شکر کن که این بلا را از تو برگرداند.

سپس امام کاظم فرمود: با دختر فلانی- که از موالی ابو ایوب انصاری است- ازدواج کن که خیر دنیا و آخرت تو در آن است.

من نیز با او ازدواج کردم و همان طور که امام فرموده بود، شد.

جلوه های اعجاز معصومین علیهم السلام ،ص:250

نجات علی بن یقطین

نجات علی بن یقطین

(1) 25- علی بن یقطین می گوید: هارون الرشید قبای ابریشمی سیاهی را- که از لباسهای پادشاهان بود و با طلا مزیّن شده بود- به عنوان خلعت به من داد. و من هم آن را با پول زیادی، خدمت امام کاظم- علیه السّلام- فرستادم. امام حضرت، قبا را برگرداند و فرمود: آن را نگهدار که به آن محتاج می شوی.

بعد از مدتی، علی بن یقطین یکی از خواصّ خود را بر کنار کرد. و او چون علاقه علی بن یقطین را نسبت به امام- علیه السّلام- می دانست، پیش هارون رفت و از او سعایت و سخن چینی کرد و گفت: علی بن یقطین قائل به امامت موسی بن جعفر است و خلعت تو را به او بخشیده است! هارون، خشمگین شد و گفت: باید این را معلوم کنم. بعد علی بن یقطین رااحضار کرد و گفت: با قبایی که به تو دادم چه کردی؟

علی بن یقطین گفت: آن قبای ابریشمی نزد من و آن را میان صندوق گذاشته ام.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه