جستاری در فضائل و سیره امام کاظم علیه السلام صفحه 1

صفحه 1

فضايل امام كاظم از نگاه شيخ مفيد


1- شيخ مفيد رضوان الله عليه فرموده: ابوالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) عابدترين و فقيه‌ترين اهل زمانش بود، از همه سخي‌تر و از لحاظ كرامت نفس در عاليترين درجه قرار داشت. نوافل شب را مي‌خواند تا به وقت صبح مي‌رسيد، و بلافاصله نماز صبح را مي‌خواند، آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيب و ذكر الله اشتغال داشت، بعد سر به سجده مي‌گذاشت و مشغول دعا و حمد بود تا نزديكي ظهر. [1] . بسياري اوقات اين دعا را مي خواند: «اللهم اِني اسالك الراحةَ عند الموت و العفو عندالحساب» و آن را تكرار مي‌فرمود و از جلمه دعاهايش آن بود كه: «عظُم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك». از ترس خدا گريه مي‌كرد تا جايي كه اشك از محاسنش جاري مي‌شد، از همه مردم بيشتر به خانواده‌اش و ارحامش مي‌رسيد، به فقراء اهل مدينه شبها سر مي‌زد و زنبيلهاي حاوي مال و پول نقره و آرد و خرما براي آنها مي‌برد، آنها نمي‌دانستند آورنده اينها كيست.موقع احسان دويست دينار تا سيصد دينار احسان مي‌كرد، كيسه‌هاي احسان موسي بن جعفر (عليه السلام)، ضرب المثل بود... مردم از او بسيار روايت نقل كرده‌اند و او افقه اهل زمان و كتاب خدا را از همه بهتر حافظ بود، صوتش در قرائت قرآن از همه نيكوتر بود، چون قرآن مي‌خواند محزون مي‌شد، آنها كه قرائت او را مي‌شنيدند گريه مي‌كردند. مردم مدينه او را «زين المتهجدين» مي‌ناميدند، كاظم لقب يافت زيرا كه خشم خود را فرو خورد و بر ظلم ظالمان صبر كرد [2] .

عبادت


2- عبدالله قروي از پدرش نقل كرده گويد: محضر فضل بن ربيع رفتم، او در پشت بام نشسته بود، گفت: نزديك بيا، نزديك رفتم تا محاذي او شدم، گفت: به آن اتاق نگاه كن، نگاه كردم، گفت: چه چيز مي‌بيني؟ گفتم: يك لباس كه به زمين انداخته‌اند. گفت: دقت كن، بدقت نگاه كردم، گفتم: مردي را مي‌بينم كه در حال سجده است. گفت: او را مي‌شناسي؟ گفتم: نه، گفت: او مولاي تو است، گفتم: مولاي من كيست؟ گفت: خود را به ناداني مي‌زني؟! گفتم: نه، ولي براي خود مولايي نمي‌شناسم. گفت: اين ابوالحسن موسي بن جعفر است، من شب و روز حال او را زير نظر دارم، او را هميشه در اين حال يافته‌ام، او نماز صبح را مي‌خواند، تا طلوع آفتاب به تعقيب مي‌نشيند، بعد سر به سجده مي‌گذارد تا ظهر مي‌رسد، به بعضي از خدمتكاران زندان گفته است چون ظهر شود او را خبر كند. وقتي كه غلام، اعلام ظهر مي‌كند، برخاسته بدون وضو شروع به نماز مي‌كند، از آن مي‌دانم كه در سجده نخوابيده است [3] .

دعا براي مؤمن


3- علي بن ابراهيم از پدرش نقل كرده: عبدالله بن جندب را در موقف حج (ظاهراً عرفات) ديدم، بهتر از او كسي را در آن جا نديدم، دست به آسمان برداشته مرتب دعا مي‌كرد و اشك چشمانش بر صورتش جاري بود و به زمين مي‌ريخت چون مردم از وقوف برگشتند، گفتم يا ابا محمد! من بهتر از موقف تو نديدم. گفت: به خدا قسم دعا نكردم مگر براي برادران مؤمن، چون ابوالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) به من فرمود: هر كه براي برادر مؤمنش در پشت سر دعا كند، از عرش ندا مي‌شود: آگاه باش براي تو صد هزار برابر آن است، «و ذلك ان اباالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) أَخبرني انه من دعا لاخيه بظهر الغيب نودي من العرش: ها، و لك ماة الف ضعف مثله» من خوش نداشتم صد هزار برابر ضمانت شده را بگذارم براي يك دعايي كه نمي‌دانم مستجاب خواهد شد يا نه. [4] .

فتواي امام كاظم


4- حسن بن علي بن نعمان گويد: وقتي كه مهدي عباسي مسجدالحرام مكه را توسعه داد، خانه‌اي در مربع شدن مسجد باقي ماند، مهدي از صاحبان خانه خواست كه آن را بفروشند تا داخل مسجد الحرام كند، ولي آنها حاضر به فروش نشدند. مهدي از فقها فتوا خواست، همه گفتند: چيز غصبي نمي‌شود داخل در مسجدالحرام شود و جزء آن باشد، علي بن يقطين گفت: يا اميرالمؤمنين! اگر به موسي بن جعفر بنويسم، از چاره اين امر به تو خبر خواهد داد. مهدي عباسي به حاكم مدينه نوشت از موسي بن جعفر بپرس: خانه‌اي است مي‌خواهيم داخل در مسجدالحرام بكنيم، صاحبانش حاضر به فروش نيستند، در اين امر چاره چيست؟ حاكم آن را از امام (عليه السلام) پرسيد، حضرت فرمود: ناچاريم كه جواب بدهيم؟ گفت: آري، ضرورتي است كه پيش آمده است. فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم اگر كعبه بعد از خانه ساختن مردم ساخته شده است، مردم به اطراف آن سزاوارترند و اگر مردم به اطراف كعبه آمده‌اند، كعبه به اطرافش اولي است: «بسم الله الرحمن الرحيم ان كانت الكعبة هي النازلة بالناس فالناس اولي بفنائها و ان كان الناس هم النازلون بفناء الكعبة فالكعبة اولي بفنائها». امام صلوات الله عليه يكي از احكام و مصاديق حريم را در اينجا بيان فرموده است و چون خانه اطراف كعبه، بعد از كعبه ساخته شده بود، حق كعبه در توسعه مقدم بود. مهدي چون نامه را خواند بوسيد و دستور داد خانه مزبور را خراب كرده داخل مسجد نمايند، صاحبان خانه محضر امام (عليه السلام) آمدند كه به مهدي نامه بنويسد اقلاً قيمت خانه را بدهد، امام مرقوم فرمود: مقداري به آنها پول بدهد، مهدي آنها را با پول راضي كرد. [5] .

امام كاظم و قيام علمي

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه