خورشید هفتم صفحه 145

صفحه 145

مهرش به هر دلیست چو خورشید خاورا

آن مقتدا امام هدی سرّ سرمداست

از نسل بی قرین برومند احمد است

خود چون محمد است که آل محمد است

از علم و حلم و رتبه بعالم سرآمداست

هفتم امام ، وارث پر مهر حیدرا

در کار کائنات ، شه بی مثال اوست

در روزگار آیت جاه و جلال اوست

اصل کمال در بر اهل کمال اوست

آن نور حق نما که ندارد زوال اوست

یعنی که اوست مظهر بی چون داورا

از جور اهل کینه در ایّام خسته شد

زندانی ستم شده و دل شکسته شد

پایش اگر چه بود به زنجیر و بسته شد

کِی مهر او ز اهل ولایت شکسته شد

باری همیشه اهل ولاراست سرورا

رفت آنکه زیر سایه چتر حمایتش

لایق شود به مرحمت بی نهایتش

مهمان چو« آتشی » است به خوان عنایتش

بر هر دلست جلوه ی مهر ولایتش

کی خوف باشدش بدل از روز محشرا

*****

تا خواست دهد حِسِّ فراوانت را

سروده : شاعر خاندان ولایت علیهم السلام

آقای سیّد مرتضی منصوری ( آذین ) رباعی

دریافت خدا دعای پنهانت را

چون باب حوائجی به تو کِی نه گفت؟

در دست پسر گذاشت ایرانت را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه