قلب، عقل، علم و کلام از دیدگاه قرآن و حدیث صفحه 107

صفحه 107

نشئه دنيا مثل اين كه از دو عالم غيب و شهود تشكيل شده، يعني از محسوس و بيرون از حس تركيب شده و مردم احتياج مبرم دارند به اين كه ضماير يكديگر را كشف نموده و بدان اطلاع يابند. حال اگر عالمي را فرض كنيم به شهادت صرف باشد و در آن غيــب و نــامحســوس نبــاشــد. احتياج به تكلم و نطق پيدا نمي‌شود و اگر هم پاره‌اي از حالات آن عالم اطــلاق كــلام بكنيــم، مصــداق و معنــايش ظهــور پاره‌اي از ضمــايــر اشخـــاص است بـــراي يكــديگــر.

نشئه‌اي كه داراي چنين وضعي باشد همان نشئه قيامت است: «يَوْمَ تُبْلَي السَّرائِرُ ـ روزي كــه ضمـايـر آشكارا مي‌شود.» (9 / طارق)

انسان وقتي‌درباره نفسانيات‌خود فكرمي‌كند، در نفس خود اسراري نهاني مشاهده مي‌كند، بدون اين كه در اين مشاهده احتياج پيدا كند، به اين كه خودش به خود بگويد در درون دل مــن چه چيزهايــي است. چون باطــن هر كسي براي خــودش مشهود است

چه زماني زبان از گفتن بازمي‌ماند؟ (201)

نه غيب و در درك‌آن زبان‌وتكلم هيچ‌دخالتي‌ندارد، ولكن با اين كه دخالت ندارد مي‌بينيم، كه در حين تفكّر صورت كلامي را در دل تصوّر مي‌كنيم و در دل با خود حرف مي‌زنيم.

يكي از مشخصات روز قيامت انكشاف حقيقت اشياء و شهود شدن همه غيب‌هاست.

تكلّم در آن روز به طريق تكلم دنيوي نيست و هيچ انساني داراي اختيار هم نيست تا بـه اختيــار خود تكلّــم كنــد، بلكـه آن‌جــا همــه‌چيــز به اذن خـدا و مشيت اوست. (1)

مفهوم نفي تكلم در قيامت

معناي آيه بالا اين است كه، هيچ نفسـي به كـلامي تكلـم نمي‌كند. مگر به آن كلامي كه به اذن خــدا همــراه بــاشــد نه مانند دنيا كه هر حرفي بخواهد بزند، چه خدا اجازه تشريعي (ديني) داده باشد و چه نـداده بـاشد.

1- الميـــــــــزان ج 21، ص 21.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه