قلب، عقل، علم و کلام از دیدگاه قرآن و حدیث صفحه 58

صفحه 58

البته جا دارد كه موجودات عالم را در موقعي كه متعلق علم ما قرارنگرفته‌اند، غيب نسبي بناميم، براي اين كه اين‌طور غيب بودن وصفي است نسبي، كه برحسب اختلاف نسبت‌ها مختلف مي‌شود. مثلاً موجودي كه در خانه و محسوس براي ماست نسبت به كسي كه بيرون خانه است غيب است، ولكن براي ما غيب نيست و هم‌چنين نور و رنگ‌ها

(106) قلب، عقل، علم و كلام

براي حاسه بينايي شهود و براي‌حاسه شنوايي غيب‌است. روي اين حساب غيب‌هايي را كه خداي‌تعالي در آيه فوق ذكر كرده از نوع همين غيب‌هاي نسبي است، براي اين كه همه آن‌چه‌كه درآيه ذكرشده‌امورمحدود و مقدري‌است‌كه‌تعلق علم ما به آن محال نيست. (1)

علـم بـه حـوادث و موضـوع تكليـف انسـان

«...وَ مااَدْري مايُفْعَلُ بي وَلابِكُمْ...،»

«...خبـر نــدارم، كـه بــا مـن و با شمـا چـه معـاملـه مي‌كننـد... .» (9 / احقـاف)

تا آن جا كه تاريخ نشان مي‌دهد سيره اهل بيت عليهم‌السلام چنين بوده، كه در طول زندگي خود مانند ساير مردم زندگي مي‌كرده‌اند و به سوي هر مقصدي مي‌رفتند، از راه معمولي و با توسل به اسباب ظاهري مي‌رفتند و عينا مانند ساير مردم گاهي به هدف

1- الميــــــزان ج 13، ص 197 .

علم به حوادث و موضوع تكليف انسان (107)

خود مي‌رسيدند و گاهي نمي‌رسيدند و اگر اين حضرات علم به غيب مي‌داشتند، بايد در هر مسيري به مقصد خود برسند و ابدا تيرشان به سنگ نخورد، چون شخص عاقل وقتي براي رسيدن به هدف خود، دو راه پيش روي خود مي‌بيند، يكي قطعي و يكي راه خطا و هرگز آن راهي را كه مي‌داند، خطاست نمي‌رود بلكه راه ديگر را مي‌رود كه يقين دارد به هدفش مي‌رساند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه