قلب، عقل، علم و کلام از دیدگاه قرآن و حدیث صفحه 89

صفحه 89

كيـفـيـت معني در كـلام

بشر در آغاز مفردات لغات را در مقابل محسوسات و امور جسماني وضع كرد و هر وقت لغتي را به زبان مي‌آورد شنونده به معناي مادي و محسوس آن منتقل مي‌شد. سپس به تدريج منتقل به امور معنوي شد.

ترقّي اجتماع و پيشرفت انسان در تمدّن باعث مي‌شد، وسايل زندگي دوشادوش حوائج زندگي تحوّل پيدا كند و مرتب رو به دگرگوني بگذارد، در حالي كه فلان كلمه و اســم همــان اســم روز اوّل بــاشــد، مصــداق و معنــاي فــلان كلمــه تغيير شكل دهـد، در حـالي كه غرضي كه از آن مصداق منظور بوده همان غرض روز اوّل بــاشــد.

مثلاً روز اولي كه بشر فارسي زبان كلمه (چراغ) را وضع كرد، براي ابزار و

(164) قلب، عقل، علم و كلام

وسيله‌اي وضع كرد، كه احتياجش به نور را برطرف سازد و در روزهاي اوّلي كه اين كلمه وضع شده بود، معنا و مصداقش يعني آن وسيله‌اي كه در شب‌هاي تاريك پيش پايش را روشن مي‌كرد، عبارت بود از يك پيه‌سوز كه سراميك سازان آن روز هم همين پياله پايه‌دار را مي‌ساختند و نام آن را چراغ مي‌گذاشتند. سپس اين وسيله روشنايي به صورت‌هاي ديگر درآمد و در هر بار كه تغيير شكل مي‌داد، كمالي زائد بر كمال قبلي‌اش را واجد مي‌شد، تا در آخر منتهي شد، به چراغ برقي كه نه پياله دارد و نه روغن و نه فتيله، باز لفظ چراغ را بر آن اطلاق مي‌كنيم و اين لفظ را به طور مساوي در مورد همه انحاء چراغ‌ها استعمال مي‌كنيم.

غــرض و نتيجــه‌اي كه بشــر روز اوّل را واداشــت، تا پيــالــه پيــه‌ســوز را بسازد، آن غرض بدون هيچ تفاوتي در تمامي اشكــال حــاصــل است و آن عبارت بود از روشــن شــدن تــاريكـي‌ها.

معلــوم است، كــه بشــر به هيــچ يــك از وســايــل زنــدگي عــلاقه نشان نمـي‌دهــد و آن را نمي‌شناسد مگر به نتــايجــي كه بــرايش و در زنــدگي‌اش دارنــد.

بنابراين ملاك در مقابل معناي حقيقي و عدم بقاء آن همان بقاء اثر است، كه مطلوب از آن معناست. مادام كه در معناي كلمه تغييري حاصل نشده كلمه در آن معنا استعمال

كيفيت معني در كلام (165)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه