ویژگیهای امام رضا علیه السلام صفحه 226

صفحه 226

كه از عوالم ملكوت و حجاب ها و پرده هائي كه وصف ناشدني است، كم‌كم نزول مي‌نمايد تا اينكه با همين بدن و جسم خارجي پهلوي من ايستادند، و لوحه‌اي در دستشان بود كه بر روي آن خطوطي سبز رنگ و مشعشع نگاشته شده بود. آن لوحه را به من عنايت كردند و فرمودند: بخوان!

من شروع كردم به خواندن؛ قدري از آنرا خوانده بودم كه از خواب بيدار شدم و ديدم چشم من به حالت طبيعي است و كاملا مي‌بيند. من هم شروع كردم به نماز خواندن، در آن تاريكي شب نماز خواندم، و پس از نماز صبح رفتم در رختخوابم خوابيدم، و با خود گفتم: «ابدا بروز و ظهور نمي‌دهم» گويا در عالم رؤيا هم به ايشان اشاره شده بود كه اين از اسرار است و نبايد اظهار كني! و خود آن مرحوم مي‌گفت: «من اين سر را فاش كردم و حتي به بعضي از همكاران و دوستان عادي خود گفتم كه نبايد مي‌گفتم، و از اين اظهار پشيمان بود.

چاشت گاه كه پرستاران براي شستشوي چشم مي‌آيند، همه تعجب مي‌كنند. به پزشكان خبر مي‌دهند و خود آن طبيب معروف اطلاع پيدا مي‌كند و خود چشم را ملاحظه ميكند و همگي مي‌گويند: اين خارق عادت است. اين معجزه‌ي مسيح است اين معجزه است معجزه! او هم لب نمي‌گشايد. [309] آري آن معجزه بود، اما نه معجزه‌ي مسيح بلكه كرامت آقا علي بن موسي الرضا (ع).

خاطره‌اي از آيت‌الله خويي

آيت‌الله العظمي آقاي حاج سيد ابوالقاسم خويي نقل فرمودند:

هنگامي كه بچه بودم پدرم در مشهد آشنايي داشت كه مرد صالح و با تقوايي بود. او مي‌گفت: دير زماني بود كه در انگشتانم سوزشي احساس

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه