سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 222

صفحه 222

ای با تن که در این دشت بیفتد بر خاک *** ای با سر که در اینجا به ستان خواهد شد

این لب شطّ فراتست که از سوز عطش *** آب از دیده اطفال روان خواهد شد (1)

ورود عمر سعد به کربلا

ابن زیاد اطلاع یافت که امام حسین (ع) به کربلا آمده، نامه ای برای امام نوشت و او را به بیعت با یزید دعوت کرد و تهدید کرد که اگر بیعت نکنی کشته خواهی شد، امام آن را خواند و به دور افکند و به نامه رسان فرمود: نامه ابن زیاد در نزد من جواب ندارد، نامه رسان جریان را به ابن زیاد خبر داد.

ابن زیاد خشمگین شد و عمر سعد را که علاقه وافر به استانداری سرزمین رَی داشت طلبید و به او گفت: برو کار حسین (ع) را تمام کن و بعد بیا و به سوی ری برای حکومت ده ساله در آنجا حرکت کن. (2)

عمر سعد گفت: یک روز به من مهلت بده، ابن زیاد مهلت داد.

عمر سعد با دوستان و بستگانش در این باره مشورت کرد، همه به او گفتند این کار را قبول نکن، حمزه بن مغیره پسر خواهرش گفت: تو را به خدا ای دائی به سوی حسین (ع) نرو، که ریشه خاندانت بریده می شود، سوگند به خدا اگر همه دنیا مال تو باشد بهتر از آنست که هنگام مرگ به تو بگویند در خون حسین (ع) شرکت کرده ای.

عمر سعد گفت: راست می گوئی، چنین کاری نمی کنم.

1- اشعار از جوادی.

2- کشف الغُمه ج2 ص225- کبریت الاحمر ص193.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه