سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله: در ذکر مصائب جانسوز چهارده معصوم علیهم السلام و شهداء و اسراء کربلا صفحه 401

صفحه 401

وا اَباهُ وا اَبا عَبدِاللهِ لَیتَکَ حاضِراَ وَ تَرانی اَسیراً ذَلیلاً

آه پدرم آه ای ابا عبدالله ای کاش در اینجا حاضر بودی و می دیدی که مرا اسیر و خوار نمودند.

که ناگه از طرف قبله همچو باد صبا *** سوار مهر لقائی بدور شد پیدا

به سر عمامه سبزی و لیک ژولیده *** بسان چشم غزالان سیاه پوشیده

به عکس حضرت یعقوب ناله سر می کرد *** که او پسر پسر و این پدر پدر می کرد

سپس به آنها فرمود: من شما را راهنمائی می کنم از اسب پیاده شد و کنار پیکرهای پاره پاره عبور می کرد ناگهان نگاهش به جسد مطهر حسین علیه السلام افتاد آن را در آغوش گرفت و با چشمی گریان و حالی غمبار گفت:

یا اَبَتاهُ! بِقَتلِکَ قَرَّت عُیُونُ الشّامِّیینَ، یا اَبَتاهُ بِقَتلِکَ فَرِحَت بَنُو اُمَیَّهَ، یا اَبَتاهُ بَعدَکَ طالَ حُزنُنا

ای بابا! با کشته شدن تو چشم مردم شام روشن شده و بنی امیه شاد شدند ای بابا بعد از تو غم و اندوه ما بسیار طولانی خواهد بود.

سپس اندکی به کنار پیکر آن حضرت رفت و اندکی خاک آنجا را برداشت قبر آماده ای پیدا شد خودش بدن پاره پاره پدر را در میان آن قبر گذاشت.(1)

سپس بیرون آمد و همه پیکرهای شهیدان را معرفی کرد و به کمک بنی اسد به خاک سپردند.

1- در بعضی روایات آمده: امام سجاد علیه السلام از بنی اسد حصیری طلبید اعضاء پدر را در میان حصیر گذاشت و خواست در میان قبر بگذارد دو دست شبیه دستهای رسول خدا صلی الله علیه و آله پیدا شد و آن بدن را گرفت و در قبر گذاشت. (کبریت الاحمر ص493)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه