ویژگیهای امام رضا علیه السلام صفحه 152

صفحه 152

مي‌نماييد و خون و مو و گوشت و استخوانش را مخلوط مي‌كنيد و اين دستور را پنهان كنيد و به هيچ كس نگوييد. در مقابل اين خدمت به هر يك از شما ده كيسه پول و ده ملك مرغوب و حاصلخيز جايزه خواهم داد و تا زنده‌ايد در پيش من مقرب خواهيد بود.

ما طبق دستور به طور ناگهاني به منزل حضرت رضا (ع) رفتيم، آن حضرت را در رختخواب ديديم، دورش را گرفتيم، به او حمله كرده و بدنش را قطعه قطعه نموديم و خون شمشيرهاي مان را با رختخواب آن جناب پاك نموديم و سپس به منزل مأمون بازگشتيم و خبر كشتن امام را به او داديم و سوگندهاي زيادي خورديم كه مطابق دستور عمل شد. مأمون از ما تشكر كرد و به ما اجازه‌ي مرخصي داد. چون صبح نزد مأمون رفتيم، ديديم لباس سياه در بر نموده و با سر و پاي برهنه قصد دارد (به عنوان عزاداري در رحلت امام) از منزل بيرون آيد من در جلو با او همراه شدم، وقتي كه نزديك حجره‌ي امام رسيديم، صداي آن حضرت به گوش ما رسيد، مأمون لرزان شد و به من گفت: «زود وارد حجره شو و خبري برايم بياور!»

وارد حجره شدم ديدم آن حضرت در كمال سلامتي مشغول عبادت است به من رو كرد و فرمود:

«اي صبيح! (يريدون ان يطفؤا نور الله بأفواههم و يأبي الله الا ان يتم نوره و لو كره الكافرون؛ [262].

آنها مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولي خدا جز اين نمي‌خواهد كه نورش را كامل كند هر چند كافران نپسندند».

سپس فرمود: «سوگند به خدا نيرنگ آنها (دشمنان) به ما ضرر نمي‌رساند تا وقتي كه اجل فرارسد».

صبيح گويد: برگشتم و سلامتي امام را به مأمون اطلاع دادم مأمون با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه