ویژگیهای امام رضا علیه السلام صفحه 203

صفحه 203

ميموني را دريابم و نجات دهم؟ افكار گوناگون در ذهنم خطور نمود ولي در آخر به اين نتيجه رسيدم كه لباس پوشيده و در نصف شب بيرون روم.

وقتي به سر كوچه رسيدم، ديدم مردي با يك قيافه‌ي خاصي شبيه هنرپيشه‌هاي غربي، موهاي دراز و به گردن كشيده و صورتش مانند زنها بدن مو، با لباسهاي رنگارنگ غربي و نوشته‌هاي خارجي، كيف زنانه‌اي بر دوش انداخته و در يك كلام تمام نشانه‌هاي يك انسان مسخ شده و بي هويت در قيافه‌اش هويدا بود و برعكس از علائم و نشانه‌هاي يك مسلمان و ايراني در وجودش پيدا نبود. آن مرد در آنجا در حال تحير قدم مي‌زد. با ديدن او حدس زدم كه دستور امام (ع) بايد در مورد همين شخص باشد.

جلو رفتم سلام كرده و حالش را جويا شدم. او گفت «من هنرپيشه هستم و كار من خنداندن مخاطبين خويش مي‌باشد من با اجراي ادا و اطوار هاي افراد گوناگون و تقليد حركات آنان، حضار را خندانده و مانند دلقك ها نمايش مي‌دهم.

تعطيلات ايام نوروز بود چون به اكثر شهرها براي گردش و تفريح رفته ام فكر كردم خوب است سري هم به مشهد بزنم و زيارتي هم بكنم.

اما از بس كه همه جا شلوغ است جاي مناسبي براي استراحت نيافتم و حتي حرم هم رفتم ولي ديدم كه جمعيت موج مي‌زند. همينطور متفكر و حيران تا اين ساعت در كوچه قدم مي‌زدم كه شما را ملاقات كردم.»

به او تعارف كرده و براي استراحت به منزل دعوت نمودم. او نگاهي تعجب‌آميز به من كرده و مكث نمود. گفتم: من از خدام و كاركنان حرم امام رضا (ع) هستم و شما مي‌توانيد شب را در منزل ما استراحت كنيد».

او در منزل از من سوال كرد: «من از كار شما در شگفتم، چطور در نيمه شب، بدون مقدمه و آشنايي قبلي شما آمديد و مرا به منزل دعوت كرديد؟! و من داستان خواب را برايش بازگو كردم. او بيشتر شگفت‌زده شد كه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه