کرامات الرضویه صفحه 109

صفحه 109

سُلالَةً مِنْ رَسُوْلِ اللّهِ مُنْتَجَبَةً

شفاي زن كرماني

حاج شيخ محمود كرماني فرمود:

شنيدم از زني كه كور و اهل كرمان ما به زيارت حضرت رضا (ع) آمده و حضرت رضا (ع) او را شفا داده و بينا شده است من او را به مهماني به خانه خود دعوت كردم و از شرح قضيه اش پرسيدم گفت قضيه من اين است كه در وطن خود كرمان يك چشم من از بينائي افتاد لذا به اطباء كرمان مراجعه كردم و فائده اي بدست نيامد بلكه يك چشم ديگرم نيز از كار ماند و نابينا شدم لاعلاج از كرمان حركت كرده به تهران رفتم و به دكترهاي آنجا رجوع كردم ايشان پس از معاينه گفتند يك چشم علاج پذير نيست.

اما چشم ديگر تا يكسال اگر مواظبت به علاج شود احتمال بهبودي هست چون چنين گفتند من مأيوس شدم و از شوهر خود خواهش كردم كه مرا به زيارت حضرت رضا (ع) برساند پس بهر قيمتي بود به مشهد تشرف پيدا نموده و هر وقت مي‌خواستم بحرم بروم چون جائي و چيزي نمي‌ديدم دستم را مي‌گرفتند و مرا مي‌بردند و من توسل به آن حضرت مي‌جستم تا يك وقت شوهرم سخني گفت كه بسيار بمن اثر كرد لذا با دل شكسته بحرم تشرف پيدا كردم.

بسيار تضرع كردم كه خدا يا مرا به بركت امام هشتم شفا مرحمت فرما در آن حال تضرع يك حال ديگر بمن روي داد در آن حال ديدم سيدي بشكل سلطان الواعظين شيرازي چون او را ديده بودم و ميشناختم بمن فرمود برخيز عرض كردم من كه جائي را نمي‌بينم نمي‌توانم برخيزم يا بنشينم.

بار ديگر فرمود برخيز در اين مرتبه بر خواستم در حالتي كه همه جا را و همه چيز را مي‌ديدم اين بود قضيه من لكن چون بعضي از شفا يافتن من با خبر شدند و برئيس تشريفات آستانه خبر دادند.

مرا طلبيد و اعتراض كرد كه چگونه بدانيم كه تو كور بوده اي و شفا يافته اي گفتم اطباء تهران معاينه كرده اند و از كوري من خبر دارند شما از تهران استفسار نماييد تا معلوم شود و چون به تهران نوشتن و جواب آمد و صدق قضيه معلوم شد.

رئيس تشريفات بمن گفت اگر چه چنان است كه گفته اند لكن اين امر را نبايستي اظهار كني و فاشش نمائي زيرا كه زمان اقتضاي آنرا ندارد. [48].

برو بطوس كه مرآت حق نما آنجاست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه