کرامات الرضویه صفحه 279

صفحه 279

چون بحال آمدم ملتفت خود شدم كه بايد به مستراح بروم پس از حرم شريف بيرون آمدم و خود را به مستراح رساندم و ديدم آنچه از پهلوي آن مرد مريض بيرون شد از زير من بيرون آمد و درد پهلوي من آرام شد مثل اينكه هيچ دردي نداشته ام.

پس از آن توجه حضرت رضا (ع) چند روز در مشهد مقدس ماندم و آن قليل پولي را كه داشتم سوغاتي خريدم و با كمال صحت و سلامتي به وطن خود برگشتم به بركت وجود مقدس حضرت ثامن الائمه (ع). [49].

خواهي كه تو را درد بدرمان برسد

يا اينكه شب هجر بپايان برسد

جهدي كن و دست زن بدامان رضا

تا سختي تو زود بآسان برسد

پسر گمشده

عامربن عبدالله از جمله اصحاب حديث و حاكم مرو بود فرمود:

وقتي من در مشهد مقدس رضوي در حرم مطهر مشرف بودم شخص تركي را ديدم وارد حرم شد و تا نزديك سر مبارك امام رضا (ع) آمد و ايستاد و شروع به گريه و تضرع و زاري كرد و با زبان تركي با خداي خود مناجات مي‌نمود و من هم كه نزديك او بودم مي‌شنيدم.

گفت اي پروردگار من اگر پسرم زنده است او را بمن برسان و چشم مرا به ديدار او روشن فرما و اگر مرده خبر او را باز بمن برسان و در هر حال مرا بحال او آگاه گردان چرا كه بيش از اين طاقت انتظار ندارم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه