کرامات الرضویه صفحه 410

صفحه 410

من هم به پدرم چيزي عرض نكردم تا از حرم بعد از زيارت با پدر خود بيرون آمديم و آنوقت به والد خود گفتم اي پدر:

همان شخصي كه مرا شفا مرحمت فرمود من الساعه آن جناب را در حرم ديدم پدرم تا اين سخن را شنيد مرا برگردانيد كه بيا آن حضرت را بمن نشان بده تا حضرتش را ببينم لكن چون برگشتم ديگر آن آقا را نديدم. [29].

در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم

بدان اميد دهم جان كه خاك كوي توباشم

علي الصباح قيامت كه سراز خاك برآرم

بگفتگوي تو خيزم بجستجوي تو باشم

چهار حاجت

مرحوم شيخ موسي نجل شيخ علي نجفي نقل فرمود:

به زيارت حضرت ثامن الائمه (ع) مشرف شدم دچار بيماري سختي شدم و در اثر آن ناخوشي هر دو چشمم آب سياه آورد به قسمي كه جائي را نمي‌ديدم.

مبلغي هم پول داشتم صاحب خانه بعنوان قرض از من گرفت و مركبي هم داشتم كه صاحب خانه از من خريده بود نه پولي را كه طلب داشتم مي‌داد نه وجه مركب را و چند كتاب هم داشتم مفقود شد و از اين جهات بسيار دل تنگ بودم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه