کرامات الرضویه صفحه 442

صفحه 442

كي پسندي كه با اهل جهنم گويند

اي بهشتي ز چه گشتي تو ز اهل دركات

شفاي مرض اعصاب

عالم جليل محمد ثار اللهي كه در كتاب خود فرموده:

من به قسمي ضعف اعصاب گرفتار شدم كه از بيانش عاجز م و بغير از پروردگار كسي از حالم آگاه نبود و قريب ده ماه در قم و طهران نزد اطباء مشغول معالجه شدم بهبودي حاصل نگرديد يكي از اثرات آن امراض خيالات فاسده گوناگون بود كه مرا ناراحت مي‌كرد كه به ايمان خود خائف بودم پس به قلبم افتاد كه علاج درد من جز در آستان مقدس حضرت ثامن الائمه علي بن موسي الرضا (ع) ممكن نخواهد شد.

لذا عازم حركت شدم لكن بعض آقاياني كه با آنها معاشرت داشتم كه از جمله آية الله حاج سيد محمد رضا گلپايگاني ادام الله بقاه بود مرا منع كردند بواسطه عدم تمكن مادي و من از تصميم خود منصرف نشدم و با مختصر وسيله با عائله روانه شدم و اوائل ماه رمضان بود مشرف گرديدم.

اعتقادم چنين بود كه به محض ورود كسالتم بر طرف ميشود پس شب و روز در حرم متوسل به آن حضرت بودم و منتظر نظر مرحمت و گاهي جسورانه عرض مي‌كردم من به جز در خانه شما جائي سراغ ندارم كه فرياد رسي كنند اگر شما جائي بهتر از در خانه خودتان سراغ داريد به من نشان دهيد و گاهي عرض مي‌كردم هرگاه صحت مزاج و بدني من اصلاح نيست كسالت روحي و خيالات فاسده را دفع فرمائيد كه آسيبي به ايمانم نرسد تا شب بيست و دو يا سه بار از حرم مطهر به منزل آمدم و چون عائله من به حرم بودند منزل را خلوت ديدم با حال اضطرار به كيفيتي مخصوص متوسل به چهارده معصوم و حضرت معصومه و حضرت ابي الفضل (عليهم السلام) شدم.

آنگاه با حال خستگي سر به بالش گذاشته خوابم برد در عالم رويا ديدم در يك بيابان وسيعي ميباشم واحدي در آنجا نيست ناگاه منبر يا چهار پايه بلندي به نظرم رسيد و سيد جليل القدري را بالاي آن ديدم كه تحت الحنك خود را انداخته و رو به قبله ايستاده و گويا مشغول دعا است در آن اثناء پانزده يا شانزده مرغ بزرگ ديدم از هوا بزمين آمدند و من مرغ به آن بزرگي نديده بودم و به گردن هر يك ورقه اي بود بقدر صفحه وزيري.

من خيال كردم آن اوراق را براي من آورده اند لكن يكي از آنها نزديك من آمد و ورقه اي كه به گردن داشت بدست من داد و بر آن يك سطر نوشته بود و من خطي به آن خوبي نديده بودم كه روح مرا زنده كرد و چون خواندم نوشته بود (ثبتك الله بالقول الثابت) و من در آن حال بقدري مسرور و فرحناك شدم كه وصف نمي‌توانم بكنم و چون بيدار شدم حال خود را مثل ديگران صحيح و سالم ديدم و تا سه روز ديگر آن خيالات و كسالت روحي بحمدالله به بركت وجود مبارك حضرت رضا (ع) رفع شد. [47].

مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَري قبراً بِرُؤيَتِهِ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه