کرامات الرضویه صفحه 445

صفحه 445

بدان حريم و حرم جان مصطفي آنجاست

برو بطوس نگر وارث علوم نبّي

چو وارث نبّي و شام لافتي آنجاست

چه اوست مظهر رأفت اوست مظهر جود

كه گنج مهر و وفا مظهر صفا آنجاست

درد پهلو

مرحوم سيد حسن بردسكني (و بردسكن قريه ايست از قريه هاي شهر كاشمر) فرمود:

مرضي به پهلوي من روي آورد به نحوي كه از درد خواب و راحتي از من سلب شده بود لذا به هزار زحمت مبلغي پول براي معالجه فراهم كردم و بشهر آمدم و نزديكتر رفتم و چون دكتر مرا معاينه كرد گفت اين مرض خطرناك و مهلك است و سيصد تومان هم خرج دارد چون چنين گفت.

من با خود گفتم چه كنم منكه اين قدر پول ندارم اتفاقاً مريضي ديگر همان وقت وارد شد كه او نيز بهمان مرض من مبتلا بود چون گفت پهلويم درد ميكند دكتر او را معاينه كرد و پس از معاينه گفت بايد عمل شود و سيصد تومان خرج دارد.

ديدم آن مرد فوراً دست در بغل كرد و سيصد تومان تمام به دكتر داد دكتر هم همان وقت او را به اطاق ديگر برد كه عمل كند. من در آنجا از سوراخ و روزنه نگاه كردم ديدم دكتر او را براي عمل روي تخت خوابانيد و دست و پايش را محكم بست آنگاه پهلوي او را باز كرد. ديدم يك مرتبه تيغي بر پهلوي او كشيد كه صداي ناله آن مرد بلند شد و دكتر سطلي در زير پهلوي او گذاشت و ديدم خون و جراحت مانند ناودان ميريزد و آن مرد داد ميزند و آقاي دكتر به او پرخاش و تغيّر مينمود و سيگار مي‌كشيد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه