کرامات الرضویه صفحه 446

صفحه 446

من چون اين منظره را ديدم بيرون آمدم و عازم زيارت حضرت رضا (ع) شدم و براه افتادم تا به مشهد مقدس رسيدم آنگاه وضو ساخته بحرم مطهر مشرف شدم و سرم را به ضريح آن حضرت بردم و بحال گريه عرض كردم اي امام رضا اولاً من سيصد تومان ندارم كه به دكتر بدهم ثانياً از آن عمل ميترسم و اگر بميرم نزد دكتر براي اين عمل نمي روم. آنگاه سرم را به ضريح زدم و غش كردم.

چون بحال آمدم ملتفت خود شدم كه بايد به مستراح بروم پس از حرم شريف بيرون آمدم و خود را به مستراح رساندم و ديدم آنچه از پهلوي آن مرد مريض بيرون شد از زير من بيرون آمد و درد پهلوي من آرام شد مثل اينكه هيچ دردي نداشته ام.

پس از آن توجه حضرت رضا (ع) چند روز در مشهد مقدس ماندم و آن قليل پولي را كه داشتم سوغاتي خريدم و با كمال صحت و سلامتي به وطن خود برگشتم به بركت وجود مقدس حضرت ثامن الائمه (ع). [49].

خواهي كه تو را درد بدرمان برسد

يا اينكه شب هجر بپايان برسد

جهدي كن و دست زن بدامان رضا

تا سختي تو زود بآسان برسد

پسر گمشده

عامربن عبدالله از جمله اصحاب حديث و حاكم مرو بود فرمود:

وقتي من در مشهد مقدس رضوي در حرم مطهر مشرف بودم شخص تركي را ديدم وارد حرم شد و تا نزديك سر مبارك امام رضا (ع) آمد و ايستاد و شروع به گريه و تضرع و زاري كرد و با زبان تركي با خداي خود مناجات مي‌نمود و من هم كه نزديك او بودم مي‌شنيدم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه