کرامات الرضویه صفحه 486

صفحه 486

لذا در حرم مطهر اظهار حاجت به امام هشتم (ع) نمود كه اي آقا مرحمتي بفرما و مرا از اين پريشاني نجات بخشا و هرگاه مرا از اين بليه خلاص نفرمايي مي‌روم نجف و خدمت جدت آقا اميرالمؤمنين (ع) از حضرتت شكايت مي‌نمايم خودش گفته است تا من چنين عرض كردم ديدم در آنجا كسي است كه نشناختم او كيست بمن فرمود غم مخور كه خدا وسيله ساز است. اين را گفت و گذشت و من از حرم بيرون آمدم لكن در امر خود متفكر بودم كه چه خواهد شد.

روز ديگر وقتي در منزل بودم ناگاه يكنفر آمد و خود را معرفي كرد كه من يكي از دربانان آستان قدس رضوي و از جانب آقاي متولي باشي خدمت شما رسيده ام. پس مبلغ پول قابلي بمن داد و گفت اين وجه را آقاي توليت براي شما فرستاده بعد از آن معلوم شد كه حاج ميرزا موسي خان خود نائب التوليه حضرت رضا (ع) را در خواب ديده و آن بزرگوار به او چنين دستور داده كه فلان كس در فلان جاست و تو فلان مبلغ براي او بفرست و به او بگو كه شكايت از من خدمت جدم حضرت اميرالمؤمنين (ع) نكند. پسر من ولي عصر كه به او فرموده غم مخور كه خدا وسيله ساز است. [71].

اي كه از دردت بغير حق كسي آگاه نيست

راه درمان را ز من بشنو كه جز آن راه نيست

بهر هر دردي توجه كن بدرگاه رضا

در جهان درمانگهي بهتر از آن درگاه نيست

زيارت قاچاقي

آقا ميرزا اسحق لنكراني نقل نمود:

هنگاميكه اوضاع مملكت روسيه بهم خورد من قصد نمودم از آنجا بطرف ايران حركت كنم بقصد زيارت حضرت ثامن الائمه (ع) و چون تذكره (گذرنامه) براي آمدن به ايران نمي‌دادند ناچار بودم كه قاچاقي بيايم و قاچاق آمدن هم بسيار سخت بود در وقت گذشتن از سرحد و اگر كسي دچار مستحفظين سرحد مي‌شد مجازاتش هم سخت بود لكن من با اين حال متوكلا علي الله به راهنمائي يك نفر از قاچاقچي ها روبراه نهادم تا از پشت قراولخانه روسيه كه سرحد بود رد شده و گذشتم.

چون نزديك قراولخانه ايران رسيدم سه نفر از سالدات روسي جلوي من آمدند و مرا گرفتند و گفتند برگرد آنگاه چند شلاق بمن زدند و در نهايت خشم مرا به جلو انداخته و آزارم مي‌نمودند و بر گردانيدند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه