کرامات الرضویه صفحه 62

صفحه 62

گردن من را مرض برص فرا گرفت و هر دكتري كه رفتم و در مقام علاج برآمدند فائده اي نبخشيد.

روزي يك نفر از روي استهزاء به من گفت اگر تو آدم خوبي بودي باين مرض برص مبتلا نمي‌شدي. اين سخن او بسيار بر دل من اثر كرد و ناراحت و متألم شدم.

پس نزد قبر شريف حضرت رضا (ع) رفتم و زياد ناله و استغاثه نمودم و عرض كردم: اي مولاي من اگر من سيدم روا مدار كه دچار چنين مرضي باشم و اگر غير سيدم، باشد كه آزار من بيشتر شود.

پس گريه و زاري كرده و به خانه آمدم و در خانه كتابي بود آن كتاب را برداشته خود را مشغول مطالعه آن كردم. ناگهان در آن كتاب چشمم افتاد كه نوشته شده بود:

شخصي شكايت كرد خدمت يكي از ائمه طاهرين (عليهم السلام) از بهق [20] و برص. امام (ع) به او فرمود حنا و نوره برآن موضع بمال. تا اين روايت را ديدم فورا منتقل شدم كه ديدن من اين روايت را در اينجا از نظر عنايت امام هشتم صلوات الله عليه است.

همان دم به آن دستور عمل كردم دو ساعت فاصله نشد كه بكلي آن مرض از مرحمت و توجه امام ثامن (ع) برطرف شد. [21].

هر درد كه بي علاج باشد

از لطف رضا رسد بدرمان

شفاي كور

مردي از اهل اردبيل كه نامش كلب علي بود از ناحيه چشم كور شده بود و خيلي اذيت مي‌كشيد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه