کرامات الرضویه صفحه 83

صفحه 83

از جانب خداي انيس است بر نفوس

فيضش رسد بمسلم و نصراني و مجوس

شاه وگدا ننهند بدربار او رئوس

تا كسب فيض از نظر لطف او كنند

شفاي زخم پا

آقا ميرزا احمد علي هندي كه عالمي بود صالح و مقدس و متقي و زياده از پنجاه سال در كربلا مجاور قبر مولاي ما حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) بود تا وفات نمود خود او گفت كه من در زمانيكه در هند بودم زخم و قرحه اي در زانوي من بهم رسيد كه تمام اطباء از علاج آن عاجز شدند و از بهبودي آن مايوس گرديدند. والد من كه خودش از همه دكترهاي هند حاذق تر بود به اطراف هند كسي را فرستاد تا هر طبيبي كه هست او را براي معالجه قرحه من حاضر نمود و هريك از آنها اين زخم را مي‌ديدند مي‌گفتند ما از پس اين معالجه برنمي آئيم و همگي اعتراف به عجز كردند.

تا اينكه طبيبي فرنگي كه از همه حاذق تر بود آمد و چون چشمش بر آن زخم افتاد ميلي در داخل آن زخم كرد و چون بيرون آورد نگاهي به آن كرد و گفت تو را بغير از حضرت عيسي (ع) كسي نمي‌تواند علاج كند زيرا كه اين زخم نزديك به پرده رسيده و اسم آن پرده را گفت و وقتي كه زخم به آن پرده برسد حتماً تلف مي‌شود و يك دو روز ديگر اين زخم به آن مي‌رسد و خواهد مرد. آنگاه برخاست و رفت.

من از شنيدن سخنان او آنروز را با نهايت غم و اندوه بسر بردم و چون شب شد خوابيدم پس در عالم خواب خدمت مولا و سيد خود حضرت علي بن موسي الرضا (ع) مشرف شدم و ديدم كه آن بزرگوار در برابر من ايستاده و نور از سر مبارك آن حضرت به اطراف حجره منتشر است پس بمن فرمود: اي احمد بسوي من بيا.

عرض كردم: مولاي من خودت مي‌داني كه من مريضم و توانائي راه رفتن ندارم. آن سرور اعتنائي به گفته هاي من نكرد باز فرمود بسوي من بيا. در اين مرتبه از فرمايش آن حضرت از بستر خود بر خواستم و نزديك آن بزرگوار رفتم.

آنگاه آن حضرت دست مبارك خود را پيش آورد و آن زخم را كه به زانوي من بود مسح كرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه