1- 21. بخصوص این که چون کتب فلسفی و علمی بسیاری از زبان یونانی و سریانی و غیر آنها به زبان عربی ترجمه شده بود مردم به تعلیم علوم عقلی و استدلال روی آورده بودند، و علاوه بر آن مأمون خلیفه ی عباسی (218 - 195) به عقیده ی بعضی معتزلی مذهب بود. و به استدلال عقلی در مذهب علاقه نشان می داد، و در نتیجه بحثهای عقلی و استدلالی در آن ایام رواج کامل و بازار گرمی داشت.
2- 22. گوستاولوبون می گوید: اسلام در عصر هارون و پسرش مأمون به اوج گسترش خود رسیده بود، چه کشور آنها در آسیا تا سرحد چین اتصال پیدا کرده و در آفریقا هم بربر ها در برابر حملات عرب تا حبشه، و یونانیان تا بسفور متواری شده، و از سمت مغرب دامنه ی آن تا اقیانوس اطلس وسعت پیدا کرده بود و در طول دو قرن این قبایل و طوایف پر دل که تعلیمات پیامبر اسلام (ص) تمام آنان را ملت واحدی قرار داده بود از حیث وسعت خاک در ردیف بزرگترین کشورهای جهان قرار گرفتند و این حکومت وسیع نه فقط از نظر نیرو و قدرت، بلکه در تمدن نیز بر تمام دنیا تفوق داشت (تمدن اسلام و عرب گوستاولوبون ص 216 - 215).
و طبیعی است که تمام فرهنگهای این کشورها به مرکز اسلام نفوذ می کرد و می خواست با فرهنگ اسلام آمیخته شود در حالی که غث و سمین و سره و ناسره با هم مخلوط بود.
انگیزه ی اصلی مأمون برای تشکیل جلسات مناظره
می دانیم مأمون پس از تحمیل مقام ولایتعهدی بر امام علی بن موسی الرضا (ع) (به خاطر حفظ موقعیت خویش و ثبات مقام خلافت که خود داستان مشروح و مفصلی دارد) امام (ع) را از مدینه به طوس دعوت کرد و به هنگام ورود امام (ع) در خراسان جلسات گسترده بحث و مناظره تشکیل داد، و از اکابر علمای زمان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، به این جلسات دعوت نمود.
بی شک پوشش ظاهری این دعوت، اثبات و تبیین مقام والای امام (ع) در رشته های مختلف علوم و مکتب اسلام بود، اما در این که در زیر این پوشش ظاهری چه صورتی پنهان بود؟ در میان محققان گفتگو است.
1 - گروهی که با بدبینی این مسائل را می نگرند - و حق دارند که بدبین باشند چرا که اصل در تفسیر نگرشهای سیاسی جباران بر بدبینی است می گویند: مأمون هدفی جز این نداشت که به پندار خویش مقام امام (ع) را در انظار مردم مخصوصا ایرانیان که سخت به اهل بیت