ولایت فقیه صفحه 68

صفحه 68

اسلام را عرضه بداريد. و در عرضه آن به مردم نظير عاشورا به وجود بياوريد. چطور عاشورا را محكم نگهداشته و نگذاشته‌ايم از دست برود، چگونه هنوز مردم براى عاشورا سينه مى‌زنند و اجتماع مى‌كنند. (سلام بر مؤسس آن) شما هم امروز كارى كنيد كه راجع به حكومت موجى به وجود آيد؛ اجتماعات برپا گردد؛ روضه خوان و منبرى پيدا كند؛ و در ذهن مردم مطرح بماند. اگر اسلام را معرفى نماييد و جهان‌بينى (عقايد) و اصول و احكام و نظام اجتماعى اسلام را به مردم بشناسانيد، با اشتياق كامل از آن استقبال مى‌كنند. خدا مى‌داند كه خواستاران آن بسيارند. من تجربه كرده‌ام، وقتى كلمه‌اى القا مى‌شد، موجى در مردم ايجاد مى‌گرديد. براى اينكه مردم همگى از اين وضع ناراحت و ناراضى هستند. زير سرنيزه و خفقان نمى‌توانند حرفى بزنند. كسى را مى‌خواهند كه بايستد و با شجاعت صحبت كند. اينك شما فرزندان دلير اسلام مردانه بايستيد و براى مردم نطق كنيد. حقايق را به زبان ساده براى توده‌هاى مردم بيان كنيد؛ و آنان را به شور و حركت درآوريد. از مردم كوچه و بازار، از همين كارگران و دهقانان پاكدل و دانشجويان بيدار مجاهد بسازيد. همه مردم مجاهد خواهند شد. از همه اصناف جامعه آماده‌اند كه براى آزادى و استقلال و سعادت ملت مبارزه كنند. مبارزه براى آزادى و سعادت احتياج به دين دارد. اسلام را كه مكتب جهاد و دين مبارزه است در اختيار مردم قرار دهيد تا عقايد و اخلاق خودشان را از روى آن تصحيح كنند، و به صورت يك نيروى مجاهد، دستگاه سياسى جائر و استعمارى را سرنگون كرده، حكومت اسلامى را برقرار سازند.

فقهايى حصن اسلام هستند كه معرف عقايد و نظامات اسلام و مدافع و حافظ آن باشند؛ و اين تعريف و دفاع و حفاظت را با نطقهاى پر شور و بيداركننده و رهبرى مردم ثابت كنند. در اين صورت است كه اگر بعد از 120 سال درگذشتند، مردم احساس خواهند كرد كه مصيبتى بر اسلام وارد و خلئى ايجاد شده است، و به تعبير روايت ثُلِمَ فِى الْاسْلامِ ثُلْمة لا يسدُّها شَيْ‌ءٌ. اينكه مى‌فرمايد فقيه مؤمن اگر بميرد، ثُلِمَ فىِ الْاسْلام، خلئى جبران ناپذير در جامعه اسلام به وجود مى‌آيد، مردن بنده است كه در خانه نشسته‌ام و كارى جز مطالعه ندارم؟ از رفتن من چه خلئى در جامعه اسلام ايجاد مى‌شود؟ اسلام وقتى امام حسين (ع) را از دست مى‌دهد، ثُلم فيه ثلمة، خلئى جبران ناپذير در آن به وجود مى‌آيد. كسانى كه حافظ عقايد و قوانين و نظام اجتماعى اسلام هستند، مانند خواجه نصير (219) و علامه‌(220) كه خدمت شايان و نمايانى كرده‌اند، اگر بميرند خلئى به وجود مى‌آيد. اما من و جنابعالى براى اسلام چه كرده‌ايم كه اگر مرديم مصداق اين روايت باشد؟ هزار نفر از ما بميرد، هيچ خبرى نمى‌شود! ما يا فقيه نيستيم حق فقه، يعنى آن طور كه بايد بود؛ و يا مؤمن نيستيم حق ايمان.

مقاومت در مبارزه‌اى طولانى‌

هيچ عاقلى انتظار ندارد كه تبليغات و تعليمات ما بزودى به تشكيل حكومت اسلامى منتهى شود. براى توفيق يافتن در استقرار حكومت اسلامى احتياج به فعاليتهاى متنوع و مستمرى داريم. اين هدفى است كه احتياج به زمان دارد. عقلاى عالم يك سنگ اينجا مى‌گذارند تا بعد از دويست سال، ديگرى پايه‌اى بر آن بنا كند و نتيجه‌اى از آن به دست آيد. خليفه به پيرمردى كه نهال گردو مى‌كاشت گفت: پيرمرد، گردو مى‌كارى كه پنجاه سال ديگر و بعد از مردنت ثمر مى‌دهد؟ در جوابش گفت: ديگران كاشتند ما خورديم؛ ما مى‌كاريم تا ديگران بخورند.

فعاليتهاى ما اگر هم براى نسل آينده نتيجه بدهد، بايد دنبال شود. چون خدمت به اسلام است و در راه سعادت انسانهاست؛ و امر شخصى نيست كه بگوييم چون حالا به نتيجه نمى‌رسد و ديگران بعدها نتيجه آن را مى‌گيرند، به ما چه ربطى دارد.

سيد الشهداء (ع) كه تمام جهات مادى خود را به معرض خطر درآورد و فدا كرد، اگر چنين تفكرى داشت و كارها را براى شخص خود و استفاده شخصى مى‌كرد، از اول سازش مى‌نمود و قضيه تمام مى‌شد. هيأت حاكمه اموى از خدا مى‌خواستند كه امام حسين (ع) دست بيعت بدهد و با حكومت آنها موافقت نمايد، از اين بهتر براى آنها چه بود كه پسر پيغمبر (ص) و امام وقت به آنها امير المؤمنين بگويد و حكومتشان را به رسميت بشناسد؛ ولى آن حضرت در فكر آينده اسلام و مسلمين بود. به خاطر اينكه اسلام در آينده و در نتيجه جهاد مقدس و فداكارى او در ميان انسانها نشر پيدا كند و نظام سياسى و نظام اجتماعى آن در جامعه‌ها برقرار شود، مخالفت نمود؛ مبارزه كرد؛ و فداكارى كرد.

در روايتى كه قبلًا آوردم دقت كنيد. مى‌بينيد حضرت امام صادق (ع) در شرايطى كه تحت فشار حكام ستمكار قرار دارد و در حال تقيه به سر مى‌برد و قدرت اجرايى ندارد و بسيارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مى‌برد، براى مسلمانان تكليف معين مى‌كند، و حاكم و قاضى نصب مى‌فرمايد. آيا اين كار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر اين نصب و عزل چه فايده‌اى مترتب است؟ مردان بزرگ، كه داراى سطح فكر وسيعى مى‌باشند، هيچ گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود- كه در زندان و اسارت به سر مى‌برند و معلوم نيست آزاد مى‌شوند يا نه- نمى‌انديشند؛ و براى پيشبرد هدف خويش در هر شرايطى كه باشند طرح نقشه مى‌كنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نيافتند، ديگران- هر چند بعد از دويست يا سيصد سال- دنبال اين طرح بروند و اجرا نمايند. اساس بسيارى از نهضتهاى بزرگ به همين صورتها بوده است. رئيس جمهور سابق اندونزى، سوكارنو(221) ، در زندان داراى اين افكار بوده، و نقشه‌ها كشيده و طرحها داده كه بعداً به اجرا درآمده است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه