بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 10039

صفحه 10039

کشید دست نوازش به صورت و سرمان

به گریه گفت چنین با من غریب و یتیم

که ای محمد جان تو جان ابراهیم

به جان مسلم که ز غصه خون شده است دلم

خدا گواست که از روی مادرم خجلم

اگر چه هر دوی ما را به سر رسیده اجل

برای خاطر مامم مرا بکُش اول

چو ریخت اشک برادر به جسم بی سر او

خضاب کرد رخ خود ز خون حنجر او

هنوز بود روان اشک از دو چشم ترش

که روی نعش برادر بریده گشت سرش

روا بود که بمیرد جهانی از این غم

چگونه زنده ای و شرح می دهی «میثم»

3- اینجا کجاست باغ دو ریحان مسلم است

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه