بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 10159

صفحه 10159

اشک خجلت ریخت بر طفل رباب

کودکانم سوختند و سوختند

چشم خود بر دست سقا دوختند

خیمه ها از اشک دریایی شده

چشم زینب ، گرم سقایی شده

هر چه کردی ما قبولت کرده ایم

وقف اولاد رسولت کرده ایم

یاد داری چون سپاهت تشنه بود

آبشان دادیم هنگام ورود

از چه اینان آب بر ما بسته اند

قلب اطفال مرا بشکسته اند

"میثم" از ما قصه ی ما را شنفت

از زبان حال ما گفت آن چه گفت

52- دید خود را در کنار نور و نار

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه