بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 10211

صفحه 10211

متن شعر

عزیز فاطمه سوزد ز غربت تو دلم

بجای مردم کوفه حسین من خجلم

چو دید خصم که نامت مدام می خوانم

به جرم بردن نامت شکست دندانم

زمانه بسته ز کین آنچنان پر و بالم

که داده ام به غریبی به خصم

اطفالم

میا به کوفه که بر چهره رنگ ننگ زنند

به میهمان خود از بام خانه سنگ زنند

حسین به فکر تشنگی لاله های پرپر باش

گذشت از سر من آب فکر اصغر باش

22- هستم سفیر عشق تو اما ندارم هم نفس

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه