بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 10264

صفحه 10264

شد سرم از تیغ کین با لب تشنه جدا

غیرت با ختند در ستم پرداختند

پیکرم از بام

قصر بر زمین انداختند

*****

در غربت غمم فزون که در بین خاک و خون افتادم من

ای خونم حلال تو آخر بی وصال تو جان دادم من

از داغ عشق تو مضطر گشته

پروانه ات ببین بی سر گشته

*****

دشمنان پیوسته اند عهد خود بشکسته اند

از جفا با ریسمان پای من بسته اند

کوفیان بی وفا پیکرم را از جفا

می کشانند هر طرف روی خاک کوچه ها

50- رخسار گردون نیلی شده ز آه من ز آه من

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه