بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 11073

صفحه 11073

من بیچاره به غفلت ز تو هر سو بگریزم

تو کرامت کنی و باز به

سویت بکشانی

که مرا می دهد از لطف پناهی؟ تو پناهی

که تواند گره از من بگشاید؟ تو توانی

چه عذابم کنی از خشم و چه از مهر ببخشی

این محال است که از مملکت خود تو برانی

هر چه خواهی به سرم آر ولی روی مگردان

هر چه دادی بستان لیک خودت را نستانی

وای از سختی جان کندن و از لحظه ی مرگم

تو مگر پیشتر از مرگ، علی را برسانی

«میثم» از کوی تو جایی نرود گفتم و گویم

نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی

145- هزاران بار استغفار کردم

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه