بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 1774

صفحه 1774

منبع بایگانی

تعداد استفاده 0

متن شعر

غیر اشکم که ز خون است تو را یاری نیست

وَ مرا غیر غریبی تو بیماری نیست

گر چه شادم که اجل سایه زد آخر به سرم

خجلم بعد من ات هیچ طرفداری نیست

همه از گریه ی من خسته و بیزار شدند

چه کنم زین همه غم چاره بجز زاری نیست

شکر بشکست در و گشت جدا از جایش

که دگر بر در چشمان تو مسماری نیست

وقت غسلم دل شب روی مرا سیر ببین

که اگر رفت سحر فرصت دیداری نیست

11- نشسته آینه ام گرد غم به رخسارت

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه