بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 1806

صفحه 1806

تکیه بر در زدنش درد سرش شد بخدا

او کنار در و در نیز کناری افتاد

آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست

آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد

بعد یک عمر مراعات کنیزان حرم

فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد

خواست تا زود خودش را برساند به علی

سر این خواستن خود دو سه باری افتاد

خواست تا اینکه بگوید به علی بعد از این

غم نداری تو اگر فاطمه داری افتاد

غیرت معجر او دست علی را وا کرد

همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد

27- یه مدینه یه کبوتر یه جوجه یه آشیونه

مشخصات

مناسبت قبل از شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه