بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 2032

صفحه 2032

متن شعر

ندارد کس خبر از این دل درد آشنای من

نمی باشد کسی غیر از اجل مشکل گشای من

یقین دارم که از من غیر خاکستر نمی ماند

که چون شمع سحر می سوزد از سر تا به پای من

در ایام جوانی آنچنان افتاده از پایم

که وقت راه رفتن می شود زینب عصای من

بیا خانه نشین قدری کنار بسترم بنشین

که باشد دیدنی امشب نماز من دعای من

اگر برخیزم از جا باز هم دور تو می گردم

طرفدار توأم تا پای جان ای مقتدای من

158- دوباره شب شد و سر درد دارد

مشخصات

مناسبت قبل از شهادت

سبک ولادتی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه