بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 2111

صفحه 2111

کبودی بازو بسه خفتن به یک پهلو بسه

راه رفتن با زانو بسه دیگه بریدم

سربار مرتضی شدن بیشتر از این غذابه

آی بچه ها دعا کنید که مردنم ثوابه

*****

علی که بی عمامه شد تو کوچمون هنگامه شد

غمنامه ی فاطمه شد چهل تا نامرد

حسین به زیر

دست و پا حسن فریاد می زد بابا

زینب می گفت فضه بیا مادرم غش کرد

تموم غصه هام اینه تو نفسای آخر

موقع غسل و کفنم امون ز قلب حیدر

*****

جدا نمی شه از تنم می گیره خون از بدنم

وقتی می چسبه پیرهنم رو زخم تازه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه