بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 2325

صفحه 2325

گریه می کرد به مظلومی مادر بابا

کاش آن چاه زبان داشت که تا بی پروا

گوید او هر چه شنیده است ز مولا شبها

من ز مظلومی بابا چه بگویم دیگر

سند معتبرش مانده به روی مادر

همه گفتند که دل را به کلامش ندهید

همه گفتند جوابی به سلامش ندهید

همه گفتند که سوازنده شود خانه ی او

همه دیدند که می سوخت دو پروانه ی او

همه دیدند چو در صبر عیان مولا را

همه گفتند به قنفذ که بزن زهرا را

قاتل اصلی مولا همه دانید چه بود؟

چادر خاکی و اشک حسن و روی کبود

96- بانوی خانه می رود بی خانمان حیدر شده

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه