بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 2364

صفحه 2364

قالب آهنگین

شاعر ناشناس

منبع بایگانی

تعداد استفاده 0

متن شعر

غریب و یکه و تنها میان خانه بنشستم

مدینه گریه کن با من که زهرا رفته از دستم

غریبی مرا مردم همه با چشم خود دیدند

کنار شعله ی آتش گلم را با لگد چیدند

صدای ناله ی او را ز پشت در شنیدم من

خدا داند که از زینب خجالت می کشید من

بود هر شب همین نفرین به دشت و کوه و صحرایم

الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایم

124- کاش می شد با دل خون

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه