بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 3117

صفحه 3117

نداد

یه عمری من کردم سلام ولی کسی جواب نداد

منتظرم سحر بیاد دیگه شبای آخره

دلم داره پر می زنه فاطمه ام منتظره

هرچی که غصه است تو جهان جاش توی این کنج سینه است

زخم سرم از کوفه و زخم دلم از مدینه است

مردم کوفه بی وفان دلم پر از تاب و تبه

هر چی با من کردند گذشت دل نگرون زینبه

جای محبتای من به زخم اون چنگ می زنند

یه روز میاد دخترمو همین جاها سنگ می زنند

برای تشکر همگی بر سر راهش صف می زنند

رقیه گریه می کنه اما اونا کف می زنند

41- امشب حدیث دل را من با اجل بگویم

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه