بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 3400

صفحه 3400

کرامت الهی می باره از نگاهت

آسمونو سوزونده آتیش سوز و آهت

دلت می خواست همیشه به همراه برادر

باشی به وقت پیری عصای دست مادر

اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده

روی زمین فتاده رنگ از رخش پریده

دیدی عزیز طاها روی زمین نشسته

ای وای ز ضرب سیلی گوشواره هاش شکسته

وقتی که یاس حیدر مثل بنفشه ها شد

برای تو مدینه یه پارچه کربلا شد

شجر طور مادر وارث نور مادر

تو ماجرای کوچه سنگ صبور مادر

23- اون که دستگیر منه خونش پر از جبرئیله

مشخصات

مناسبت مدح و مرثیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه