بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 3637

صفحه 3637

آنکه سر سازد

نثار دوست، از عالم سر است

کشته ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست

مرگ در بستر بود بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست

من ز خون دل نوشتم بر جبین آُمان

هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست

قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر

مضجع من مروه و ایوان عباسم صفا است

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دو تاست

آب را بر روی ما بسته نمی داند عدو

حنجر ما تشنه ی آب دم تیغ بلاست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه