بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 3682

صفحه 3682

صلوات از طرف خالق سرمد به جمال گل نورسته ی احمد که شکفته است به رویش گل لبخند محمد برگفته است ببر سید ابرار چو جانش زده گلبوسه به زیر گل و لعل لب و چشم و

دهانش رخ تابنده نموده ، لب جان بخش گشوده ، به نگاهی دل پیغمبر اسلام ربوده چه جمالی چه کمالی چه جلالی به نبیّ و به علی بن ابیطالب و زهرا و حسن باد مبارک هه گویند که این عید ولادت بخدا و همه ی خلق خدا باد مبارک چه بگویم به ثنایش همه مرهون عطایش همه عالم بفدایش دو جهان روی نمایش همه دیدند به ماه رخش آئینه ی معبود نما را

*****

فوج فوج ملک از اوج فلک روی نمودند به گلزار مدینه به در خانه ی سلطان نجف دسته گل سرخ به کف دور محمد زده صف یکسره با شور و شعف نغمه ی تبریک به لب خنده زنان بر گل رخسار نبی فخر عرب با شعف و وجد و طرب پیش تر از خیل ملک آمده جبریل امین از طرف خالق دادار که یا احمد مختار منم حامل تبریک خدای احد قدر غفار برای تو و زهرای تو و حیدر کرار که داده است خداوند تبارک وَ تعالی به تو آیینه ی خود را ثمرت باد مبارک ، قمرت باد مبارک گهرت باد مبارک ، شب میلاد گرامی پسرت باد مبارک ، بپذیر از طرف ذات خدا تهنیت و تسلیت ای خواجه ی لولاک که این دسته گل پاک فتد با تن صد چاک به صحرای بلا چون گل پرپر شده بر خاک بگیرند سر از پیکر او امّت سفّاک بخوان بر ورق مصحف گلگون رخش خاطره ی کرببلا را

*****

این حسین است حسین است همان مظهر ذات احد داور غفار که تا پای نهاده است در این دار به امید شفاعت به درش

آمده از ره ملکی زار که بال و پر او سوخته و گشته گرفتار به گهواره ی او دست توسل زده با حالت افکار حسین از دل گهواره به او چشم گشوده دل از و سخت ربوده به رخش خنده نموده که ببخشد پر و بالش ، زهی از قدر و جلالش ، پر نو کرده ز هم باز . در امواج فضا گشته به پرواز ، نموده سخن آغاز ، ثنا خوان و سر افراز ، الا خیل ملک من شدم آزاد ، حسین بن علی از کرمش بال و پرم داد همانا به جلالش به مقامش قسم آن کس که فرستد ز ره دور سلامش برسانم به امامش ، به خدای پسر فاطمه دلداده و ممنون حسینم بزنم بال و کنم فخر کنان سیر فضا را

*****

پسر فاطمه ای دسته گل سرخ محمد همه ی هستی احمد ، ولی خالق سرمد ، به تو پیوسته سلامم بهتو هر لحظه درودم که تویی دارو ندارم که تویی بودو نبودم رخ تو آینه ی غیب و شهودم ، تو قیامم ، تو رکوعم ، تو سجودم ، به فدای تو سراپای وجودم ، تو همه هستی مایی ، تو امام شهدایی و تو مصباح هدایی تو رکوعی ، تو صلاتی و تو کشتی نجاتی ، تو تمام حسناتی ، تو دعا تو صلواتی ، تو یم جود و سخایی ، تو دوایی ، تو شفایی ، تو همان خون خدایی ، به خداوند دو عالم که تو هم قبله و هم قبله نمایی ، تو شه کرببلایی ، چه بگویم تو حسینی تو حسینی که

نبی گفت منم از تو و تو از منی ای بوسه گه ختم رسالت همه اعضات سر و صورت و چشم و لب و اندام سراپای تو از بوسه ی ختم رسل انداخته گل او که به هر عضو تو دیده ز ازل زخم بسی نیزه و شمشیر جفا را

*****

منم و کعبه ی کویت ، منم و قبله ی رویت ، منم و جام سبویت ، چه بخواهی چه نخواهی نرم از سر کویت ، همه شب ریخته از دیده ی من خون گلویت ، بپسندی نپسندی به کسی کار ندارم ، تو گواهی که به غیر از تو دگر یار ندارم ، که تو را دارم و بیم از شرر نار ندارم ، چکنم عاشق و مجنون تو هستم ، به خدا دل به تو بستم سر راه تو نشستم ، تو به من چهره گشودی که خدا را بپرستم به خدا پیشتر از آمدنم سلسله ی عشق تو می بود به دستم نه تو آنی که مرا لحظه ای از خویش برانی ، نه من آنم که شوم دور ز درگاه تو آنی ، ز همان لحظه که من چشم گشودم به تو سوگند ندانسته گرفتار تو بودم چه ولادت چه به طفلی چه جوانی چه به پیری چه دم مرگ تو را داشتم و دارم و غیر از تو ندارم ، نکند روز قیامت ز نظر دور کنی «میثم» افتاده ز پا را

*****

46- میگم با هر بهوونه ، عشق تو هستیمونه

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه