بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 3746

صفحه 3746

روا بود که به یمن غلامی در تو

کند غلام سیاهت به خلق آقایی

مرا که اشک غم توست ثروت دو جهان

چه احتیاج به این زرق و برق دنیایی

ز قطره قطره ی خونت هماره تحسین باد

به بانویی که بود زینبی و زهرایی

حیات نور ز فیض نگاه نافذ توست

عطش چگونه ز چشمت گرفت بینایی

هنوز دل برد از خلق صوت قرآنت

هنوز از سر نی می کنی دل آرایی

ز ابر خون به سر نی، چو آفتاب بتاب

که روی توست به چشم خدا تماشایی

قسم به زخم جبین تو می خورد «میثم»

که شست چهره به خون سر تو زیبایی

31- به اذن مادر تو سینه می زنم یا حسین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه