بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 4124

صفحه 4124

او که با هر نفسش جان به مسیحا می داد

چه گنه داشت که شد سنگ جواب سخنش

سر به بالای سنان، چشم به سوی زینب

صوت قرآن به لب و خون گلو در دهنش

باغبان کس نشنیده است که از بی آبی

آب از خون دل خویش دهد بر چمنش

این همان کشته ی اشک است که تا

روز جزا

دل مردان الهی شده بیت الحزنش

این شهیدی است که تا صبح قیامت هر روز

تازه تر گردد و گردیده عزای کهنش

کرد ترک وطن از بهر شهادت که بود

دل« میثم» نه، دل عالم و آدم وطنش

238- بر تارک عرش با زر ناب نوشت

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه