بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 4789

صفحه 4789

دردها هست، ولی فرصت گفتاری نیست

عازمم قافله را قافله سالاری نیست

بگذارید بمانم به برش یک امشب

تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست

پای یک طفل نبینی که پر از خون نشده

دیده بگشا که به باغت گل بی خاری نیست

بر تو هر زخم تنت گریه کند گریه ی خون

کس نگوید ز غمت دیده ی خونباری نیست

غم اطفال فراری به بیابان چه خوری

عمه با ماست نگویی که مددکاری نیست

آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان لیک

غیر تَب بر سر بیمار، پرستاری نیست

171- شام عاشوراست یا شام غریبان حسین

مشخصات

مناسبت شام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه