بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 5162

صفحه 5162

کاش از سنگ جفا پیشانی من می شکست

کاش روی قلب من می ماند جای نیزه ها

آشکارا گریه می کردند اگر در ماتمت

کاروان می ماند در اشک عزای نیزه ها

ای وجودت باغ گل از بوسه ی ختم رسل

از چه پُر گشتی ز جای بوسه های نیزه ها؟

نیزه رفته در تن و سر مانده بر بالای نی

نیزه با تو یا

تو گشتی آشنای نیزه ها؟

گر روم سوی وطن در نزد قبر مادرم

مو به مو گویم بر او از ماجرای نیزه ها

تا که همچون سنگ های کربلا گریند خون

روضه باید خواند «میثم» از برای نیزه ها

375- شکر خدا که آمدم باز به کربلای تو

مشخصات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه