بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 5562

صفحه 5562

سوار نا شده شد آخر سواری او

شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد

که یافت رنگ خزان چهره ی بهاری او

دلا بسوز ز داغش

که خویش فرموده است

به حاجیان که بگیرند سوگواری او

بقیع تا تن مسموم او به بر بگرفت

بهشت روی زمین شد ز همجواری او

خدا کند که بیفتد قبول درگاهش

غم «مؤید» و اخلاص و جان نثاری او

3- ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام

مشخصات

مناسبت مدح و مرثیه

سبک مرثیه

قالب قصیده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه