بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 5898

صفحه 5898

زهر یکبار مرا کشت، خدا می داند

بارها سوختم و ساختم و جان دادم

به امیدی که رضا لحظه ای آید به برم

سال ها حلقه صفت چشم به در بنْهادم

بال پرواز، شکسته است و پرم ریخته است

چه نیاز است که صیاد کند آزادم

دل صیاد بوَد سنگ و ندارد اثری

گیرم از سینه برآید به فلک فریادم

منم آن لاله ی پرپر شده ی دور از باغ

که چو گلبرگ خزان داد فلک بر بادم

مرهم زخم تن خسته ی من گریه بوَد

چشم «میثم» مگر از اشک کند دلشادم

21- طایر توحید فتاد از نفس

مشخصات

مناسبت شهادت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه