بانک جامع اشعار مداحان - 15جلد صفحه 6536

صفحه 6536

آخدا حرف می زنم از وفای کفترا

کفترا پر می زدند همگی بالا سرش

تا ز آفتاب نسوزه بدن مطهرش

اما کاشکی آخدا کفترای با وفا

می بودند تو کربلا می بودند تو قتلگاه

جای زینب غمین به حسین غرقه خون

همگی با پراشون می زدند یه سایه بون

آخه زینب نتونست پیش داداش بمونه

زدن و کشوندنش به زور تازیونه

16- آی آدمها تا به حالا اشک یک غریب و دیدید

مشخصات

مناسبت شهادت

سبک ولادتی

قالب آهنگین

شاعر ناشناس

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه